آواچه - ۱۴ (نارسایی آوایی، تتابع اضافات، کسرهآوری، پیچیدهنویسی)
دانلود آواچۀ شمارۀ ۱۴ «ویراستاران»: ۳ مگابایت، ۶ دقیقه
متن فایل صوتی:
به این عبارت دقت کنید: «تحلیل پیدرپی آمارهای بهروز تحولات کلان اقتصادی مناطق آزاد تجاری...» بس است. دیگر لازم نیست بقیۀ جمله را بخوانم. تا همینجا هم ما نفهمیدیم چه شد. نام اتفاقی که در این جمله افتاده «کسرهآوری» یا «تتابع اضافات» است. در این جمله مضافالیه و صفت خیلی زیاد آمده و همهشان با کسره بههم زنجیر شدهاند.
یکی از نمونههای بارز نارسایی آوایی تتابع اضافات است. جالب است که این نمونه از نارسایی آوایی به نارسایی معنایی منجر میشود. یعنی خواننده نمیفهمد چه شد و باید دندهعقب بزند. باید برگردد و متن را یک بار دیگر شمرده بخواند و مدام در ذهنش اینها را سوار بکند تا در نهایت یک تصویر منسجم از متن در ذهنش شکل بگیرد.
کسره یکی، دو تا، سه تا، دیگر تا سه تا رسید حواستان باشد خواننده جای شما نیست. تو آنچه را که در ذهنت هست میدانی، تو به اینها فکر کردی و نوشتی، تو اینها را باهم زنجیروار در ذهنت میبینی، میشناسیشان، وقتی بینشان پیوند برقرار میکنی برایت آشنا هستند، اما خوانندۀ بیچاره از همین متن تو باید به ذهن تو برسد.
و وقتی همۀ اینها را پشت سر هم قطار میکنی، یا بههم زنجیر میکنی، یا سوار هم میکنیشان، خواننده با آن سرعتی که متن را میخواند، نمیتواند بفهمد. اگر خیلی حوصله داشت دندهعقب میزند. گیر میکند. اگر خیلی علاقه داشت یک بار دیگر میخواند. وگرنه رد میشود و میرود. دو بار، سه بار، چهار بار از اینها در متنت ببیند دلزده میشود، احساس دوری میکند، احساس میکند تو به فکر او نبودی تو مال او نیستی.
کسره کم بیاورید. نهایت سه تا، نهایت چهار تا. این جمله را چه کار میشود کرد؟ من یک بار دیگر آن را میگویم و اصلاحش و ویرایشش میکنم. «تحلیل پیدرپی آمارهای بهروز از تحولات کلان اقتصادی در مناطق آزاد تجاری». «از» و «در» را در جمله آوردم، جمله شکست، این زنجیر قطع شد، تکهها کوچکتر شد، لقمهها یافتنیتر و فهمیدنیتر شد.
مثال دیگر: «نقش ضعیف مجلس دوم شورای ملی در پیشبرد مشروطهخواهی»
شاید بگویید خب این را فهمیدیم. ولی باز هم میشود سادهتر کرد.
«نقش ضعیفی که مجلس دوم شورای ملی در پیشبرد مشروطهخواهی بازی کرد».
باز هم از این بهتر: در اینجا «نقش» را برمیداریم. دقت کنید که حشو نیست، اما برای سرعت خواندن میارزد که آن را برداریم. «ضعف مجلس دوم شورای ملی در پیشبرد مشروطهخواهی»، نه «نقش ضعیف مجلس دوم شورای ملی». «ضعف مجلس دوم شورای ملی».
یک نمونۀ دیگر: «برای دیدن نمونههای دیگر ابطال گزارشهای معتبر ناسازگار با معیار مذکور نگاه کنید به:»
این در پاورقی یکی از متنها بود و بعد از آن دونقطه چند تا منبع آورده بود. خب نفهمیدید چه شد؟ اشکالی ندارد. حرف اضافه داخل ترکیب اضافه کنید. «برای دیدن نمونههای دیگری از ابطال گزارشهای معتبری که با معیار مذکور ناسازگارند».
پس دو تا راهحل دارد:
یک: افزودن حرف اضافه به جاهایی که پذیرش حرف اضافه دارد.
دو: استفاده از بند موصولی، یعنی «که» و فعل در آخر.
بند موصولی خیلی بحث مفصل، جذاب، کاربردی و مهمی است. گمان نمیکنم اصلاً در آواچهها بشود دربارهاش حرف زد.
«ابطال گزارشهای معتبری که با معیار مذکور ناسازگارند، نمونههای دیگری هم دارد»، چرا ما اینطور شروع کنیم که «برای دیدن نمونههای دیگر ابطال...»، این «برای دیدن نمونههای دیگر...» را میبریم آخر، جمله را میبندیم و از حالت قید طولانی تبدیلش میکنیم به یک جمله و میگوییم «ابطال گزارشهای معتبری که با معیار مذکور... نمونههای دیگری هم دارد، از جمله...» حالا شروع میکنیم به آوردن آن منبعها.
آخرین مثال هم طنز باشد.
«معلم کلاس دوم تجربی دبیرستان پسرانۀ رهپویان روستای بررۀ سفلی». این را دیگر خودتان میدانید از کجاها بشکنید و حرف اضافه به آن اضافه کنید.
«معلم کلاس دوم تجربی در دبیرستان پسرانۀ رهپویان، واقع در روستای بررۀ سفلی».