قسمت دوم از «آموزش درستنویسی و دستور خط فارسی»: قواعد کلّی دستور خط فارسی
در قسمت اول، با کتاب «دستور خط فارسی» آشنا شدیم. در این قسمت میخواهیم هفت قاعده از قواعد کلّی دستور خط فارسی را مرور کنیم. با ما همراه باشید.
قاعدۀ اول: حفظ چهرۀ خط فارسى
خط فارسی بر اساس اصل پانزدهم قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران خط رسمی کشور ماست. این خط در طول تاریخ چندصدسالۀ خود فراز و نشیبهای بسیاری داشته است. از آنجا که خط در تأمین و حفظ پیوستگى فرهنگى نقش اساسى دارد، نباید شیوهاى برگزید که چهرۀ خط فارسى بهصورتى تغییر کند که مشابهت خود را با آنچه در ذخایر فرهنگى زبان فارسى بهجا مانده است بهکلى از دست بدهد. در این صورت متون کهن براى نسل کنونى نامأنوس میشود و نسلهاى بعد در استفاده از متون خطى و چاپى قدیم دچار مشکل جدى خواهند شد و به آموزش جداگانه نیاز خواهند داشت.
در کشور ترکیه این اتفاق افتاده است. با اینکه زبان مردم این کشور ترکی است، اما خطی که صد سال پیش با آن مینوشتند، خط عربی بود. آنها هم مانند ما از خط عربی استفاده میکردند. زمانی که آتاتورک در ترکیه به قدرت رسید و خط این کشور را به لاتین برگرداند، بهمرور زمان ارتباط نسل جدید با نسلهای گذشته و کتابها و آثارشان قطع شد. کتابهای قدیمی به خط جدید برگردانده نشدند و نسل جوان امروز، از گذشتۀ خود آنطور که باید و شاید اطلاع ندارد و با میراث ادبی پیشینیان آشنا نیست.
این در حالی است که ما هنوز میتوانیم کهنترین نسخۀ شاهنامه را که چندصد سال قبل به خط و زبان فارسی نوشته شده است بخوانیم.
قاعدۀ دوم: حفظ استقلال خط
خط فارسى نباید تابع خطوط دیگر باشد و لزوماً و همواره از خط عربى تبعیت کند. البته در نقل آیات و عبارات قرآن کریم، رسمالخط قرآنى رعایت خواهد شد؛ اما خط فارسی و قواعد آن مستقل از خط زبان عربی است.
قاعدۀ سوم: تطابق مکتوب و ملفوظ
در قواعد دستور خط فارسی کوشش مىشود که مکتوب (آنچه که نوشته میشود)، تا آنجا که خصوصیات خط فارسى اجازه میدهد، با ملفوظ (آنچه که خوانده میشود) مطابقت داشته باشد.
قاعدۀ چهارم: فراگیر بودن قاعده
در دستور خط فارسی کوشش مىشود که قواعد املا بهگونهاى تدوین شود که استثنا در آن راه نیابد. مگر آنکه این استثنا قانونمند باشد و یا استثناها فهرست بسته و محدود تشکیل دهند.
قاعدۀ پنجم: سهولت نوشتن و خواندن
قاعده باید بهگونهاى تنظیم شود که پیروى از آن کار نوشتن و خواندن را آسانتر کند. یعنى تا آنجا که ممکن است رعایت قواعد وابسته به معنا و قرینه نباشد.
قاعدۀ ششم: سهولت آموزش قواعد
قواعد باید بهصورتى تنظیم شود که آموختن و بهکاربردن آنها تا حد امکان براى عامۀ باسوادان آسان باشد.
قاعدۀ هفتم: فاصلهگذارى و مرزبندى کلمات براى حفظ استقلال کلمه و درستخوانى
فاصلهگذارى چه در کلمات ساده (مانند کتاب، خانه، دفتر) و چه غیرساده (مانند کتابخانه، دانشپرور، دفترچه) امرى ضرورى است و اگر رعایت نشود گاهی سبب بدخوانى و ابهام معنایى مىشود. در نوشتههاى فارسى دو نوع فاصله وجود دارد: یکى فاصلۀ «برونکلمه» و دیگری «درونکلمه».
فاصلۀ «برونکلمه» یعنى فاصلهگذارى میان کلمههاى یک جمله یا عبارت. این فاصله در رایانه، اسپیس یا فاصلۀ یکحرفى خوانده مىشود. مانند «بیجمالِ عالمآرای تو روزم چون شب است»:
درست: بیجمال فاصله عالمآرای فاصله تو فاصله روزم فاصله چون فاصله شب فاصله است.
نادرست: بیجمالِ عالمآرای توروزم چونشب است.
فاصلۀ «درونکلمه» را معمولاً میان اجزاى ترکیب و اغلب در حروف منفصل (مانند د، ذ، ر، ز) مىگذارند. این فاصله را فاصلۀ مجازی یا نیمفاصله هم میگویند. مانند «بیجمال» و «عالمآرای»
درست: بی نیمفاصله جمال = بیجمال، عالم نیمفاصله آرای = عالمآرای.
نادرست: بیجمال، بی جمال، عالمآرای، عالم آرای
نیمفاصله را چطور بگذاریم؟
اگر با صفحهکلید رایانه مینویسید،
بنویسید بی، شیفت و کنترل و عدد 2 را همزمان بگیرید و رها کنید. سپس بنویسید جمال. بی + شیفت + کنترل + 2 + جمال = بیجمال.
و اگر با صفحهکلید تلفن همراهتان مینویسید، از این علامت که کنار علامت فاصله قرار دارد استفاده کنید:
پس
درون یک کلمه نباید از فاصله استفاده کنیم. مانند عا فاصله لم = عا لم (نادرست)
اما در صورت نیاز، باید نیمفاصله به کار ببریم. مانند بی نیمفاصله جمال = بیجمال (درست).
نادرست: بیجمال و بی جمال
بین دو کلمه باید از یک فاصله استفاده کنیم. مانند چون فاصله شب = چون شب (درست)
نادرست: چونشب (بدون فاصله نادرست است)
نادرست: چون فاصله فاصله شب = چون شب (بیش از یک فاصله نادرست است)
نادرست: چون نیمفاصله شب = چونشب (چونشب یک واژۀ مرکب نیست که بین اجزایش نیمفاصله بگذاریم)
امیدواریم این قسمت از آموزش درستنویسی و دستور خط فارسی درباره قواعد کلّی دستور خط فارسی برای شما مفید بوده باشد.
در قسمت بعد، راجع به نیمفاصله و جایگاه آن بیشتر صحبت خواهیم کرد. با ما همراه باشید.
لاکن از جهات مختلف مورد هجمه قرار گرفته. به نظرم از موثرترین عوامل رسانه هست .
مثلا کلمه(( خفن)) وارد ادبیات ایرانیها شده عاملش همین تلویزیون بود. :|