آواچه - ۴۲ (زبان معیار)
دانلود آواچۀ شمارۀ ۴۲ «ویراستاران»: ۱ مگابایت، ۵ دقیقه
متن فایل صوتی:
زبان نوشتاری واحدِ رسمیِ کشور برای برقراری «ارتباط ملی»
نکتۀ خیلی جالب اینجاست. نگاه کنید دوستان، الان این کشور ایران را در نظر بگیرید. یک نفر را که اینجاست تصور بکنید. حرف که میزند کسی که اینجاست میفهمد؟ نه. اما یک سؤال دیگر؛ اگر این فرد اینجا بنویسد، یک متنی بنویسد، این میفهمد؟ قطعاً میفهمد. چرا؟ چون مشترک است. چرا مشترک است؟ چون در مدرسه همهشان با چه شروع کردهاند؟ با «بابا آب داد». چرا؟ چون سیاست ما این بوده که به همۀ مردم ایران یک زبان نوشتاری یاد بدهیم. یک کتاب در همۀ کشور ایران آموزش به زبان فارسی در مدرسه طی بشود، راهنمایی، دبیرستان، در دانشگاه هم که دیگر شکل گرفته است. باز چرا؟ زبان برای چیست؟ ابزار انتقال معناست، ابزار ارتباط است. ما یک زبانی میخواهیم که زبان ارتباط ملی باشد. به این میگویند «زبان معیار» یا standard language.
در همۀ کشورهای دنیا زبان معیار هست. زبان معیار زبانِ نوشتاریِ واحدِ رسمیِ (تتابع اضافات و کسرهآوری!) هر کشور بهقصد برقراری ارتباط ملی است.
چرا از اول دبستان شروع کردند که این را یاد بدهند؟ چرا؟ چون شکل میگرفت. الان اگر رئیس جمهور میخواست یک بیانیه بدهد اگر مردم ایران زبان نوشتاریشان فرق میکرد مصیبت داشتیم. در همۀ دنیا همین هست. مثلاً در کانادا نه تا، ده تا ایالت انگلیسیزبان و یک ایالت فرانسویزبان است، با همین تعصبی که گفتم. ولی زبان رسمی کشور انگلیسی است. تابلو دوزبانه است، ولی این موضوع فرعیتر است. وقتی میخواهند بیانیه بدهند به یکی از این دو زبان بیانیه میدهند.
میدانستید در روسیه تابلوها دوزبانه نیست؟ باورتان میشود در مالزی که این همه بینالمللی است، تابلوها فقط به زبان مالایی است. تابلوها در ایران دوزبانه است. آنها نسبت به زبانشان خیلی تعصب دارند و مهم است برایشان. میگویند زبان ما را بلد نیستی برو یاد بگیر. یعنی آنقدر به طرف فشار بیاید و گم بشود که برود زبان ما را حتی شده در حد یک کلمه یاد بگیرد. ولی ما اینجا باهم که میخواهیم حرف بزنیم، منِ ایرانی از یک ایرانی میخواهم یک کالای ایرانی بخرم بدهم به یک بچۀ ایرانی، اسم آن کالا انگلیسی است. روی شیشۀ مغازه هم نوشته «سیل آف» وقتی هم که میخواهم آن کالا را به او بدهم میگویم «هپی برث دی» .
حالا این زبان معیار یا استاندارد لنگوییج جلوۀ بارزش در چین است که یک میلیارد و خردهای، یکی میگفت بیانصاف طوری میگویی خردهای انگار دویست سیصد نفر است؛ همان خردهای چند برابر جمعیت ایران است، یک میلیارد و خیلی خردهای جمعیت وقتی حرف میزنند زبان همدیگر را اصلاً نمیفهمند. ولی کل چین یک زبان دارد. اگر این را از اول به آنها یاد نمیدادند الان مصیبت داشتند. رئیس جمهورشان میخواهد بیانیه بدهد، میخواهد روزنامه چاپ کند، میخواهد تلویزیون چیزی بگوید و باید اینطور باشد.
این سیاست، سیاست همۀ کشورهاست. سیاست خبیثی هم نیست. همینی هست که هست. البته خیلی از قومیتها در دنیا این اعتراض را دارند که چرا زبان ما زبان رسمی یا حتی درجۀ دو نمیشود. آن یک بحث دیگر است. روز جهانی زبان مادری برایش راه انداختند، خیلیها برداشتهای سیاسی میکنند، خیلیها خواستههای سیاسیشان را اصلاً میآورند در این وادیها. اینها را نه من بلدم، نه میخواهم وارد این موضوع شوم. ولی به هر حال هر کشوری یک زبان رسمی نوشتاری واحد میخواهد.
اگر گفتید کجای دنیا این نقض شده است؟ یک کشور نیست. یک جا هست که نقض شده است. یعنی یک زبان نوشتاری واحد نیست و مصیبت دارند. اگر گفتید... البته الان دیگر دارد جمع میشود. چون به مشکل خوردهاند.
پاسخ: اتحادیۀ اروپا.
در اتحادیۀ اروپا اگر رئیس جمهور یک کشور در یکی از جلسات اتحادیۀ اروپا رفت و به زبان انگلیسی صحبت کرد حق ندارد برگردد کشورش. میرود به زبان کشور خودش حرف میزند. بلد نیستی؟ بلد نباش. همینی هست که هست. از رادیو شنیدم میگفت سالی یک میلیون یورو خرج ترجمۀ مصوبات و آییننامههای اتحادیۀ اروپا به بیستودو زبانی میشود که در این منطقه وجود دارد. بعد میگفت انواع سوء تفاهمها، انواع سوء تعبیرها، انواع کژتابیها اتفاقاً رخ میدهد. چند تا ویراستار چند جور مینشینند چک میکنند، کاریش هم نمیتوانند بکنند. همه مدعی هستند. اگر ما در کشورمان این اتفاق نیفتاده بود یعنی یک زبان رسمی واحد نداشت الان ما همین اوضاع را داشتیم. اولاً طول میکشد تا پیام برسد، بعد ناقص میرسد، هزینه دارد، قصه دارد و هزارویک مسئله.