آواچه - ۵۷ (مخاطبمحوری، نویسندگی، واژۀ ناآشنا، آشناسازی)
دانلود آواچۀ شمارۀ ۵۷ «ویراستاران»: ۱ مگابایت، ۴ دقیقه
متن فایل صوتی:
اگر اصرار باشد که واژۀ ناآشنا در متن بماند، باید با یکی از این چهار راه...
قبلا گفتم و شنیدید، یا شاید خودتان میدانید که واژۀ ناآشنا برای مخاطبِ نوعی متن تو نباید در متنت وجود داشته باشد.
حالا یک سؤال: من میخواهم واژۀ ناآشنایی را به مخاطبم یاد بدهم. من میخواهم به مخاطبم این کلمۀ عجیب و غریب را بگویم. اگر بخواهم این را معادل برایش بگذارم، اگر بخواهم این را نیاورم دانش او افزایش پیدا نخواهد کرد. پس اینجا دیگر لازم نیست من به دانش قبلی مخاطب احترام بگذارم؟ نه. باید احترام بگذاری. باید کار خودت را هم انجام بدهی. یعنی هم کاری بکنی او بفهمد، هم کاری بکنی واژۀ جدید به او یاد بدهی. کلیدش چیست؟
وقتی واژۀ ناآشنا را در متنت آوردی در نخستین برخورد با آن واژه حتماً آن واژه را آشنا کن. از آن واژه نگذر.
راههای آشناسازی واژه اینهاست:
در پرانتز معادلش را بیاور.
در پانوشت دربارهاش توضیح بده.
درگیر با متن توضیحش بده. یعنی واژه را که آوردی جملهات که تمام شد، بنویس منظور من از این واژه این است که...
و راه آخر این است که در واژهنامۀ انتهایی کتاب بیاوری.
ببینید اصل این است که مخاطب تمام متن تو را بفهمد. اگر واژۀ جدید قرار است در متنت بیاید و آن واژه تخصصی است و تو توضیحی برایش ندادی و همین مخاطب نوعی تو هم دارد میخواند، اشکال از تو است. باید در نخستین برخورد وقتی به آن واژه رسیدی آن را حتماً آشنا کنی، بعد با خیال راحت آن واژۀ ناآشنای آشنا شده را بهکار ببری و مخاطب خیالش راحت باشد که تا آخر متن تو به ذهنش احترام گذاشتی و واژهها را برایش آشنا آوردی یا آشنا کردی.