آواچه - ۷ (کامای منادا)
دانلود آواچۀ شمارۀ ۷ «ویراستاران»: ۲ مگابایت، ۵ دقیقه
متن فایل صوتی:
کاما یا ویرگول یا درنگنما کاربردهای متعددی دارد. در شیوهنامۀ مؤسسۀ «ویراستاران» سومین کاربرد کاما بعد از مناداست. «خدایا، به من کمک کن»، بعد از خدایا کاما میآید. «آقای رئیس، اجازه بدهید گزارش را بخوانم»، بعد از آقای رئیس کاما میآید. اگر مناداها متعدد بود: «هموطنان، دوستان، برادران، گوش دهید»، بعد از هموطنان کاما دوستان کاما برادران کاما.
اگر و تنها اگر نداکردن با حالت خاصی همراه بود، عاطفهای داشت، تمسخر، خشم، فریاد، عشق، زجر، التماس، اگر آن نداکردن ما با حالت خاصی همراه بود، بعد از منادا علامت عاطفه میآید. همان علامت تعجب. بهتر است به آن علامت عاطفه بگویید. چون تعجب یکی از انواع عاطفه است. «با تمام وجود فریاد زد خدا!»، اینجا «خدا» علامت عاطفه میخواهد. اما وقتی با حالت عادی میگویید «خدایا، کمکم کن»، «خدایا، تو بزرگترینی»، «مادر، لطفاً این کار را انجام بدهید»، «عزیزم، به حرف من گوش بده»، نگویید در این «عزیزم» عزیز بودن هست، پس عاطفۀ خاصی دارد؛ نه. ما این جمله را خیلی عادی داریم مطرح میکنیم. «عزیزم، میشود چای برای من بیاوری؟» بعد از اینها کاما میخواهد.
اما بعضی وقتها هست داد میزند، یک وقت هست با خشم، یک وقت هست با عشق، «عزیزم»، «دلبندم»، «جیگرم»، مثلاً یک مادری که یک مدت از بچهاش دور بوده بچهاش را میدهند دستش. اینها همه علامت عاطفه لازم دارد. یعنی «دلبندم» را دارد از عمق جانش میگوید. بهعنوان مثال در جملۀ «شکمو! کم بخور»، «شکمو» مناداست و بعدش علامت عاطفه میآید، چون یک تهدید است، یک تمسخر است، برچسبگذاری است.
درسمان تمام شد. اما این نکته را هم بهتان بگویم که در بعضی از شیوهنامهها میگویند کلاً بعد از منادا همیشه علامت عاطفه باید بیاید. آن یک شیوهنامۀ دیگر است. در شیوهنامهای که ما یاد گرفتهایم، در کتابهای مختلف دیدهایم، جمعآوری کردهایم و آن را بیشتر و غالب یافتهایم و درسش هم میدهیم، بعد از منادا علامت کاما میگذاریم و اگر حالت خاصی داشت علامت عاطفه میگذاریم.
و نقدمان به آن یکی شیوهنامه این است که میگوییم: شمایی که بعد از تمام مناداها علامت عاطفه میگذارید، وقتی که با عاطفه همراه بود چه کار میکنید؟ دو تا علامت عاطفه میگذارید؟ نمیشود که. بیش از یک علامت عاطفه غلط است. یعنی دو، سه، چهار، اینکه در شبکههای اجتماعی میبینید طرف یک هورا مینویسد شش تا علامت عاطفه میگذارد، چهار تا علامت سؤال لابهلایش میگذارد، این در متنهای رسمی، معیار، نوشتاری، درست و حسابی و ویراسته غلط است. آنها جوابی ندارند بدهند. نمیتوانند هم بگویند از بافت میشود فهمید که این عاطفه دارد یا ندارد. به خود این واژه باید بار عاطفی را بدهی و علامت عاطفی کارکردش فقط همین است. آنها تفکیکی قائل نیستند بین اینکه من به یکی عادی بگویم «مهندس» یا به تمسخر بگویم «مهندس!». وقتی دارم در بافت مینویسم مهندس یا وقتی میخواهم دستش بیاندازم این دو تا باهم فرق میکند. اگر عادی بود ما کاما میگذاریم، اگر عاطفه داشت، علامت عاطفه. ولی آنها همیشه علامت عاطفه میگذارند. پس این ایراد به آنها وارد است و جوابی هم ندارند.
البته آنها هم به ما ایراد میگیرند. میگویند: شما وقتی که کاما میگذارید خواننده خیلی متوجه نمیشود این مناداست. یعنی مثل قید میخواندش، مثل متن عادی میخواند میرود جلوتر بعد میفهمد این منادا بود. دندهعقب میزند و این را اصلاح میکند. ما این نقد را قبول میکنیم، اما میگوییم این اتفاق کم پیش میآید. واقعاً خود آن کلمه بیشتر وقتها، «آقای رئیس»، «خدایا»، «پیامبر»، اینها خودش میرساند که ما داریم با ندا حرف میزنیم.
اگر یک شیوهنامه میخواهید یاد بگیرید غالب و رایجش این است که بعد از منادا کاما میآورند. اگر عاطفۀ خاصی با آن بود کاما را برمیدارید و علامت عاطفه میگذارید.
الان این فقط یک نمونه از کاربردهای ویرگول بود ؟
پس حالت مکث عادی کاما بذاریم و اگر بار عاطفی داشت علامت عاطفه؟
مثلا:
خدای من،الان چه کار کنم؟
خدای من! الان چه کار کنم؟
بار عاطقی دومین جمله بیشتره و باید هنگام خوندن لحاظش کنیم.
+ویرگول درسته یا ویگول؟