زنگ فارسی

لینک بالا برای دوستانی هست که وبلاگ دارن و می‌خوان مطالب رو دنبال کنن.

آواچه - ۸ (پیچیده‌نویسی و پیچیدگی زبانی)

چهارشنبه, ۲ خرداد ۱۳۹۷، ۰۵:۳۵ ق.ظ

دانلود آواچۀ شمارۀ ۸ «ویراستاران»: ۲ مگابایت، ۴ دقیقه

متن فایل صوتی:

مخاطب متنی را بخواند که هر جمله‌اش پیچیدگی زبانی دارد. یعنی اینکه نویسنده جمله را جوری پیچیده گفته که منِ مخاطب باید سه بار آن جمله را بخوانم تا یک معنای خیلی ساده را بفهمم.

این یکی از دردسرهای بزرگ در عرصۀ نویسندگی ما در این ممکلت است. این دردسر در روزنامه‌نگاری هست، در کتاب علمی نوشتن هست، در رمان‌نویسی هم هست. و همچنین در عرصه‌هایی که قرار است به سادگی مطالب را به افراد منتقل بکند. روزنامه‌نگاری و گزارش‌نویسی روزنامه‌ای و مانند اینها قرار است یک خبر را جوری به من منتقل بکند، یک اطلاع را جوری به من بدهد که من سریع بخوانم و رد شوم. قاعدتاً خبر نباید آن‌قدر پیچیده باشد که من بخواهم به فکر فروبروم. یا مثلاً عرصۀ رمان، عرصه‌ای است که من باید بتوانم سریع وارد جهانش بشوم. 

مدام پستی و بلندی دارد. پستی و بلندی‌های غیرفنی. البته ممکن است شما در شیوۀ روایت پستی و بلندی ایجاد کنید. آن نوع پستی و بلندی سر جای خودش. آن ناز شستتان. برای چنین پستی و بلندی‌ای هر کاری می‌توانید بکنید. این پستی و بلندی‌ای که منظور ماست، در عرصۀ زبان فارسی است که در ترکیب واژه‌ها و جمله‌ها و جمله‌سازی‌هاست. یک دفعه من با جمله‌ای مواجه می‌شوم پنج‌خطه. این چه جمله‌ای است که پنج خط است؟ و بعد می‌بینم یک دفعه آخرش پنج تا فعل پشت سر هم ردیف شده و خب این باعث می‌شود که منِ مخاطب خسته شوم.

عکسش را بگویم. کتاب خوب کتابی است که شما بخوانی بروی جلو، بروی جلو، بروی جلو و بعد یک دفعه به خودت بیایی ببینی صد صفحه‌اش را خوانده‌ای و انگار که روی آب خیلی ملایمی در یک فضای خیلی ملایم و لطیف شناور بودی. اصلاً نه گذر زمان را حس کرده‌ای نه خستگی خواندن را.

دو سه روز بعد از اینکه در این مورد سر کلاس صحبت کردم، یکی از بچه‌ها این بازخورد را داد که فلانی، حرفی که زدی برای من تجربه شد. گفتم چه‌طور؟ گفت رفته بودم کتاب «قبلۀ عالم»، اثر آقای عباس امانت، ترجمۀ استاد حسن کامشاد را بخرم. این کتاب را نشر کارنامه در زمان حیات و مدیریت مرحوم زهرایی منتشر کرده‌ است. کتاب فوق‌العاده جالبی است. می‌گفت این کتاب را برای پدرم خریده بودم. دوستم رشته‌اش مدیریت است. می‌گفت این کتاب را گرفتم گفتم خب حالا خودم هم ورقی بزنم ببینم در مورد چیست. این نیت خیلی جذاب بود و این حرف برای من عجیب بود که بگوید گفتم ورق بزنم ببینم که این کتاب در مورد چیست. و یک دفعه به خودم آمدم دیدم پنجاه صفحه از کتاب را خوانده‌ام. چرا؟

آدم وقتی با این متن‌ها روبه‌رو می‌شود گمان می‌کند که مثلاً سعدی آمده کتابی را ترجمه کرده. عین آب روان است. نه زحمتی برای منِ خواننده ایجاد می‌کند، نه اذیتی برای من دارد. اتفاقاً لذت هم دارد. 

ما می‌توانیم لذت متن‌خوانی را به واسطۀ ویرایش و درست‌نویسی به مخاطب منتقل بکنیم.

+ «ویراستاران»

۹۷/۰۳/۰۲

نظرات  (۵)

آقا این گاهی وقت‌ها مشکل من هم هست.
یعنی جمله‌هایی می‌نویسم که در انتها چند فعل دارد.اما خوب اگر فعل‌ها را هم در جمله‌ها توزیع کنم ،متن چیزی شبیه دست‌نوشته‌های بچه‌های ابتدایی می‌شود.



+من مخاطب باید آن جمله)را( سه بار بخوانم.

پاسخ:
به نظرم ساده نوشتن خیلی هم خوبه و کم‌کم باید این طرز فکرو که هر کی ساده می‌نویسه پس نوشتن بلد نیست و مثل بچه‌ها می‌نویسه رو از ذهنمون بیرون کنیم. 
+ ممنون. تصحیح کردم.
یکی از مثال‌های عالی برای حرکت ملایم روی آب جناب جمالزاده است. به قدری روان و خوب می‌نویسه که وقتی کتابی از جمالزاده به دست می‌گیری گذر زمان رو حس نمی‌کنی.
حالا چرا برخی افراد فکر می‌کنن پیچیده نویسی یک هنره؟ 
پاسخ:
شاید اونایی که نثر متکلف و مصنوع نوشتن رو هنر می‌دونن تحت تأثیر افکار قرن هفت و هشت هستن که شعرا و ادبا توی دربار پادشاهان هر چی پیچیده‌تر می‌نوشتن اجر و قربشون بیشتر بود.
حالا که بحثش شد این مقاله رو ضمیمه کنم. خودم خوندمش جالب بود. دیگران هم شاید دوست داشته باشن بدونن دلایل شکل‌گیری نثر فنی چی بوده.

http://rhetorical.journals.semnan.ac.ir/article_1785_8574093763903bd41976796bf5d7d729.pdf
پاسخ:
خیلی ممنون :)
حتماً سر فرصت می‌خونمش
سلام جالب بود جمله اول این متنو دوبار خوندم تا بفهمم چی میگه
با اینکه طرفدار نوشتار ساده و راحتم متاسفانه خودم خیلی مغلق مینویسم
* جدیدا کتاب "خاطرات سفیر" رو خوندم، نویسنده خودش بلاگر بوده و پستهای وبلاگش رو چاپ کرده، انقدر روان و راحت نوشته اصلا نمیفهمی کتاب چطور تموم شد
پاسخ:
سلام :)
چه جالب. نخوندم این کتابو. با این توصیف یه‌خطیت مشتاق شدم بخونمش
آخ گفتی این مشکل تو کتاب های به زبان فارسی رشته ای کامپیوتر و آی تی بود خیلی بد بود به همین خاطر استادها می گفتند فقط جزوه بنویسید
پاسخ:
آره بعضی از کتاب‌های ترجمه شده خیلی بد ترجمه میشن و آدم هیچی ازشون نمی‌فهمه
دوره کارشناسی یادمه هیچ وقت نتونستم با سی پلاس جعفرنژاد ارتباط برقرار کنم :))

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">