زبانهای ایرانی - ۱
زمان پخش: ۱۳ آذر ۹۶
مهمان برنامه: دکتر مجید طامه
لینک دانلود فایل صوتی برنامه با فرمت ogg نه دقیقه، سه مگابایت
لینک دانلود ویدئوی برنامه (۹ دقیقه، ۱۹ مگابایت)
موضوع بحث که بهنوعی مقدمۀ برنامههای بعدیه، تفاوت زبان و گویش و لهجه است و پاسخ همون سؤالیه که همیشه ازم میپرسین. برنامۀ منسجم و مختصری بود و علیرغم تخصصی بودن موضوع بحث، به زبان ساده بیان شده. و جا داره تشکر کنم از دکتر طامه که این نوشتهها رو قبل از انتشار با دقت و حوصله خوندن و ویرایش و تصحیح کردن. از اونجایی که اطلاعات من راجع به این مباحث کم بود و بعضی از کلمات و عبارات رو برای اولین بار میشنیدم موقع تایپ در املاشون شک داشتم و آقای دکتر زحمت کشیدن و تصحیحشون کردن.
* * *
مجری: جناب آقای دکتر طامه از فرهنگستان زبان و ادب فارسی مهمان من هستند و امروز میخواهیم در خصوص زبان، گویش و لهجه صحبت کنیم و ببینیم تفاوت اینها چیست؟ باید «زبان آذری» بگوییم؟ «گویش کردی» بگوییم؟ «لهجۀ اهوازی و جنوبی» باید بگوییم؟ تفاوت اینها را از زبان ایشان میخواهیم جامع و کامل بشنویم. سلام، صبحتان به خیر.
دکتر طامه: سلام. من هم خدمت شما و همین طور بینندگان محترمتان سلام عرض میکنم. بهطور کلی مفاهیم «زبان»، «گویش» و «لهجه» از مفاهیم اساسی مطالعات گویششناسی هستند و برای تعریف و تمییز اینها معمولاً دو دسته از عوامل نقش دارند. یکی معیارهای زبانی، و دیگری معیارهای غیرزبانی است. بر اساس معیارهای زبانی که مهمترینشان فهم متقابل است، هنگامی که سخنوران دو گونۀ زبانی هیچ گونه فهم متقابلی از هم نداشته باشند، ما با دو زبان متفاوت روبهرو هستیم. برای مثال زبان فارسی و زبان ترکی که در آذربایجان ماست یا همان زبان آذری که شما فرمودید، اینها در واقع دو زبان هستند.
مجری: یعنی آنقدر این تعدد واژههای متفاوت زیاد است که؟
دکتر طامه: تنها تعدد واژه نیست. بهلحاظ ساختاری، بهلحاظ خانوادۀ زبانی اینها کاملاً متفاوت هستند.
مجری: من از حرف شما این را برداشت کردم که مثلاً یک نفر آذری صحبت کند، من متوجه نشوم که چه میگوید. این یعنی آذری، زبان است.
دکتر طامه: بله. اما اگر میان دو گونۀ زبانی فهم متقابل وجود داشته باشد، اما در عین حال تفاوتهای آوایی، واژگانی و دستوری هم وجود داشته باشد ما با دو گویش از یک زبان روبهرو هستیم. برای مثال، فارسی زبان کشور ماست، اما در خارج از ایران، برای مثال در افغانستان و تاجیکستان هم فارسی رایج است و کاربرد دارد. اما گونههایی از فارسی که در این دو کشور رایج است با فارسیای که در کشور ما رایج است متفاوت است. برای مثال ما در فارسی میگوییم «آماده»، در فارسی تاجیکستان میگویند «تیار» (tayār). (در گویش نیشابور که از گویشهای خراسانی است هم این واژه با همین معنی بهکار میرود.)، برای مثال ما در فارسی میگوییم «نقاش»، آنها میگویند «رسام». یا مثلاً گذشتۀ استمراری را فرضاً ما در فارسی با فعلِ «داشتن» صرف میکنیم؛ مثلاً «داشتم میرفتم». اما این را اگر بخواهم در تاجیکی صرف کنم با فعلِ «ایستادن» صرف میکنم؛ مثلاً «رفته ایستاده بودم». بنابراین تاجیکی اینجا یک گویش از زبان فارسی حساب میشود. مثلاً ما در فارسی میگوییم «پادگان»، در فارسی افغانستان میگویند «گاریزون»، ما در فارسی میگوییم «شلوار»، آنها میگویند «پتلون» (patlun)، ما در فارسی میگوییم «گیلاس»، آنها میگویند «شاهآلو». تفاوتهای واژگانی زیاد است. ما میتوانیم با یک افغانستانی ارتباط برقرار کنیم، اما ممکن است تفاوتهای واژگانی و دستوری بینمان وجود داشته باشد. حالا میرسیم به سراغ لهجه. اگر میان دو گونۀ زبانی فهم متقابل وجود داشته باشد، اما در عین حال تفاوتهای آوایی و تا حدودی هم واژگانی وجود داشته باشد ما با دو لهجه از یک زبان روبهرو هستیم. برای مثال همین زبان فارسی ما، در اقصی نقاط کشور ما دارد به آن زبان صحبت میشود. مثلاً یک گونه از فارسی در تهران است، یک گونه در قم است، یک گونه در قزوین است، یک گونه در مشهد است، یک گونه در شیراز و یک گونه در اراک است. اینها تماماً لهجههای زبان فارسی هستند و ما برای ارتباط برقرار کردن با لهجههای دیگر احتیاجی به آموزش چندانی نداریم و بهراحتی میتوانیم ارتباط برقرار کنیم. این تعریف زبانی زبان و گویش و لهجه است. اما معیارهای غیرزبانی هم در این ماجرا تأثیر دارند. برای مثال، کشوری مثل کشور خودمان ایران که تنوع زبانی و گویشی در آن زیاد است یک گونۀ زبانی را بهعنوان زبان رسمی و ملی انتخاب میکنند که میتواند دلایل مختلفی هم داشته باشد. فرضاً تعداد کاربران آن زبان، پشتوانۀ غنی ادبی، نوشتاری و سابقۀ دیرینۀ زبان فارسی که عواملی هستند تا زبان فارسی بهعنوان زبان رسمی انتخاب شود. تحت تأثیر این عوامل، زبان فارسی میشود زبان، و سایر زبانهای محلی را گویش خطاب میکنند. بنابراین مثلاً ما میگوییم گویش گیلکی، گویش کردی، گویش بلوچی. اینها بر اساس این معیار سیاسی گویش خطاب میشوند، اما بر اساس معیار فهم متقابل، زبان هستند.
مجری: الان کردی و آذری زبان هستند؟
دکتر طامه: هر دو بر اساس معیارهای زبانشناختی زبان هستند. در نزد عامۀ مردم زبان، یا زبان رسمی است، یا آن چیزی را زبان خطاب میکنند که از خانوادۀ زبانی متفاوت از زبانهای دیگر باشد. برای مثال ما در ایران خانوادۀ زبانی دیگری مانند ترکی و عربی داریم. در ایران چند دسته خانوادۀ زبانی داریم. خانوادۀ زبانهای ایرانی، سامی مانند عربی، زبانهای اورال-آلتایی مانند ترکی، زبان گرجی، زبان ارمنی و زبان رُمانو که زبان هند و آریایی است و بین کولیان رایج است. یعنی ما پنج یا شش گونه زبان متفاوت در ایران داریم. اما خانوادۀ زبانهای ایرانی هم خودش شاخهشاخه است که در برنامههای آینده در موردش صحبت خواهیم کرد.
مجری: زبان زرگری هم زبان است؟ مثلاً یک نفر زرگری صحبت کند من متوجه نمیشوم.
دکتر طامه: اینها گونههایی از زبانهایی است که بین پیشهها و حرفههای مختلف وجود دارد. اینها در این تقسیمبندی معیارهای زبانی قرار نمیگیرند و نه گویش محسوب میشوند نه زبان و نه لهجه. اینهای در واقع گونههای اجتماعی هستند. مثلاً در زرگری هجایی که با «ز» شروع میشود در ابتدای هر هجای کلمه قرار میدهند و به آن میگویند زرگری.
مجری: مازندرانی زبان نیست؟
دکتر طامه: مازندرانی بر اساس معیارهای زبانی، زبان است. اما تمام اینها جزو خانوادۀ زبانهای ایرانی هستند و در واقع چیزی که مهم است این است که هویت ملی ما و حفظ و یکپارچگی کشور برای ما مهمتر از هر چیز دیگری است. بنابراین ما باید تلاشمان را بکنیم در عین اینکه گویشها و زبانهای محلی را نگهمیداریم زبان فارسی را غنی کنیم که باعث اتحاد و همبستگی ماست.
ما هم به آماده تیار می گیم مثلا : «آگرت تیار کردیه؟» یعنی آتش رو آماده کردی؟