زنگ فارسی

لینک بالا برای دوستانی هست که وبلاگ دارن و می‌خوان مطالب رو دنبال کنن.

زبان‌های ایرانی - ۱۱

جمعه, ۲ شهریور ۱۳۹۷، ۰۵:۲۵ ق.ظ

زمان پخش: ۲۷ فروردین ۹۷

مهمان برنامه: دکتر مجید طامه

لینک دانلود فایل صوتی برنامه با فرمت ogg، سیزده دقیقه، چهار مگابایت

لینک دانلود ویدئوی برنامه از کانال تلگرام - ۱۹ مگابایت



مجری: امروز می‌خواهیم برویم سراغ خراسان و راجع به گویش‌های فارسی خراسان صحبت کنیم.

دکتر طامه: موضوع امروز ما دربارۀ گویش‌های فارسی در خراسان است. اما ابتدا قبل از اینکه به این گویش‌ها بپردازیم بهتر است که دربارۀ معنی واژۀ «خراسان» و مفهوم و سابقۀ تاریخی آن به‌صورتی کوتاه من چند جمله عرض کنم. واژۀ خراسان از دو واژه تشکیل شده است. «خور» به‌معنی خورشید و «اسان» به‌معنی برآمده یا محل برآمده. در کل، خراسان یعنی محل برآمدن خورشید یا خورشید برآمده؛ یعنی مشرق.

مجری: چون اولین بار خورشید از مشرق طلوع می‌کند.

دکتر طامه: در فارسی میانه هم این واژه به‌صورت «خُوَراسان» آمده و به‌معنی مشرق و طلوع است. و نظر به همین معنی فخرالدین اسعد گرگانی در منظومۀ ویس و رامین بیتی دارد به این صورت که «زبان پهلوی هر کس شناسد، خراسان آن بود کز وی خور آسد». و رودکی هم بیت دیگری ناظر به همین معنی دارد. می‌گوید: «مهر دیدم بامدادان چون بتافت، از خراسان سوی خاور می‌شتافت». یعنی هنگام صبح، بامداد، وقتی خورشید را دیدم از خراسان، از مشرق به سوی خاور، به سوی مغرب، در حال حرکت بود. این معنی واژۀ خراسان و سابقۀ تاریخی‌اش بود.

خراسان امروزه در کشور ما واقع شده است و بخشی از کشور ماست. اما در واقع خراسان بزرگ، علاوه بر ایران، افغانستان، ازبکستان، تاجیکستان و قرقیزستان را هم دربرمی‌گرفته است و پهنۀ بسیار وسیعی بوده است و از دیرباز در این منطقه زبان‌ها و گویش‌های متفاوتی رایج بوده است. برای مثال، مَقدَسی نویسندۀ کتاب احسن التقاسیم در این رابطه می‌گوید «کوچکترین شهر از خراسان نیست مگر آنکه در روستاهای آن، زبان دیگری باشد». این را در قرن چهارم هجری گفته است. در خراسان امروزی ایران، علاوه بر زبان فارسی همان طور که در برنامه‌های قبلی هم گفتیم زبان‌های دیگری هم از خانوادۀ ایرانی مثل کردی و بلوچی و تاتی و زبان‌هایی غیر از خانوادۀ زبان‌های ایرانی مثل عربی و ترکی رایج است. خراسان، امروز مأوای زبان‌هایی است که به فارسی دری مشهورند. اما قبل از اینکه زبان فارسی دری که گونه‌ای از زبان فارسی میانه بوده وارد خراسان شود، زبان‌های دیگری در خراسان رایج بودند که به‌مرور جای خودشان را به فارسی دری می‌دهند و فارسی دری با ورود اسلام به‌صورت کامل در این منطقه مسلط می‌شود و جا می‌افتد. و به همین سبب در واقع باید گویش‌های فارسی خراسان را وارثان برحق فارسی دری بدانیم و زبان فارسی از دیرباز در منطقۀ خراسان جایگاه استوار و ثابت و پابرجایی داشته و ما به همین سبب در گویش‌های خراسان گاه واژه‌ها یا ویژگی‌هایی را می‌بینیم که بسیار قدیم‌اند و فقط می‌توانیم در فارسی متقدم این ویژگی‌ها را ببینیم و در فارسی معیار و فارسی‌ای که امروزه در جریان است ما اصلاً آن ویژگی‌ها را نمی‌بینیم. 

گویش‌های خراسان را به طور کلی به سه دسته تقسیم می‌کنند. دستۀ شمالی در جوین و سبزوار و نیشابور و حوالی آن در جریان است. گویش‌های مرکزی در ترشیز و گناباد و مناطق اطراف آن و گویش‌های جنوبی در بیرجند و فردوس و قائن رواج دارد و تکلم می‌کنند. اما اختلاف این گونه‌ها خیلی زیاد نیست و عملاً فهم متقابل بین تمام گونه‌های فارسی که در منطقۀ خراسان هست برقرار است. گونه‌های خراسان ویژگی‌هایی داشته که از همان ابتدا ادبا و دانشمندان خراسانی به این نکته پی برده بودند که مردم مناطق دیگر ایران خیلی از واژه‌های خراسانی را متوجه نمی‌شوند. به همین سبب دست به تألیف فرهنگ‌ها و واژه‌نامه‌ها زدند که از جمله قدیمی‌ترین آن‌ها می‌توانیم به لغت فرس اسدی اشاره کنیم که در در قرن پنجم نوشته شده است و یکی از متأخرترینشان کتابی است به اسم فرهنگ خراسانی که در قرن یازدهم هجری نوشته شده است. 

یکی دیگر از ویژگی‌های فرهنگ خراسان دوبیتی‌ها و ترانه‌های محلی است که در خراسان جاری است و این ترانه‌ها در اقصی نقاط خراسان با موسیقی و دوتار خراسان به گوش می‌رسد. این ترانه‌ها و در واقع این بومی‌سرودهای خراسان را هم به چند دسته تقسیم می‌کنند که یک طبقه‌بندی کلی به این صورت است که این‌ها را به دسته‌های حقیقی، فراقی و عاشقانه تقسیم می‌کنند. اما دسته‌بندی‌های ریزتری هم وجود دارد. برای مثال، اشعاری که در عروسی‌ها خوانده می‌شود، اشعاری که در هنگام سوگ خوانده می‌شود. جالب است که در بیرجند به اشعاری که در موقع سوگ خوانده می‌شود «ختمیو» می‌گویند. و اشعاری که در موقع کار و درو و کشاورزی و قالی‌بافی و امثالهم می‌خوانند. یا اشعار مذهبی که در ماه رمضان می‌خوانند و رمضان‌خوانی و سحرخوانی می‌گویند. که من برای این قسمت یکی از این دوبیتی‌های خراسان را انتخاب کردم.

مجری: از کدام قسمتش؟ عاشقانه است؟ یا برای فراق است؟

دکتر طامه: عاشقانه است. «نِماشُوم گو که از گوگَل بِیایه، سیه‌چشمُم بگو دُوختن دَرآیه، دو چشمش بر من و دستش به گُودوش، که گُودوش بشکینه وای بر من». حالا شما به‌عنوان کسی که فارسی معیار زبانتان است، چقدر از این دوبیتی متوجه می‌شوید؟

مجری: «سیه‌چشم» رو من متوجه شدم. خیلی سخت است. اول که «گوگَل» رو گوگِل خوندم می‌خواستم بگویم ما گوگل داشتیم زمانی که گوگل در دنیا وجود نداشت. شما معنی کنید.

دکتر طامه: «نِماشُوم» یک واژۀ ترکیبی است که از دو کلمه تشکیل شده است. «نِما» صورت تخفیف یافتۀ «نماز» است و «شوم» صورت دیگر و کاهش یافتۀ «شام» است. این تحول آوایی در فارسی هم اتفاق می‌افتد. «نماشوم» یعنی نماز شب که به‌معنی سر شب یا مغرب است. مثلاً ما در فارسی هم می‌گوییم «نان»، ولی وقتی با محاوره صحبت می‌کنیم می‌گوییم «نون»، «میدان»، «میدون»، «تمام»، «تموم». این اتفاق هم همین جا افتاده است. پس نماشوم می‌شود سر شب یا مغرب که این در واقع دارد این ویژگی را نشان می‌دهد که در زبان‌ها و گویش‌های ایرانی پیش از اینکه ساعت وجود داشته باشد، مدیریت زمان از طریق اوقات شرعی اتفاق می‌افتاده است. واژۀ دوم «گو»، صورت گویشی واژۀ گاو است که در زبان‌ها و گویش‌های ایرانی به‌صورت «گاو»، «گاوه» و... آمده است. در خراسان و این ترانه به‌صورت «گو» آمده است. «گوگَل» جزء اولش همان «گو» است؛ یعنی گاو و «گَل» یعنی گله. گوگل یعنی گلۀ گاو که اینجا به‌معنی چراگاه است. چیزی که جالب است این است که در زبان‌ها و فرهنگ ایرانی برای نامیدن چراگاه از دوران باستان از واژۀ «گاو» استفاده شده است. برای مثال در زبان اوستایی «گَئُ یَئُیتی»، «گئُ» به‌معنی گاو و چراگاه است.

مجری: حالا این گاو نماد چیست؟ دلیل خاصی دارد موقع نماز شب گاو از چرا برمی‌گردد؟

دکتر طامه: نه فرقی نمی‌کند، چه گوسفند باشد چه گاو، گله موقع غروب به آبادی و روستا برمی‌گردد. «دوختن» هم در واقع صورت اصلی مصدری است که ما امروز «دوشیدن» می‌گوییم. صورت اصلی مصدر، دوختن بوده که در زبان‌ها و گویش‌های امروز هم به‌کار می‌رود. «گودوش» به‌معنی ظرفی است که برای دوشیدن شیر گاو به‌کار می‌رود. این در متون فارسی به‌صورت گاودوش و گاودوشه هم آمده است. و نکتۀ دیگری که باید اینجا ذکر کنم این است که واژۀ «گاو» در فرهنگ و زبان‌های ایرانی علاوه بر اینکه برای نامیدن این جانور به‌کار می‌رفته برای فرآورده‌های آن هم به‌کار می‌رفته. مانند شیر، پوست، گوشت که این‌ها را هم با واژۀ گاو نشان می‌دادند. می‌گوید وقتی که دو چشمش بر من و دستش به ظرف شیر است، وقتی که من را می‌بیند ظرف می‌افتد و می‌شکند و ای وای بر من.

چیکدۀ مطالب به قلم دکتر طامه:

باتوجه ‌به شواهد تاریخی می‌توان گفت که خراسان در اصل مأوای زبان‌های ایرانی‌ای بوده که به لحاظ طبقه‌بندی جزء گروه شمالی زبان‌های ایرانی بوده‌اند. ظاهراً از قرن چهارم میلادی با ورود سپاهیان ساسانی از مداین به این منطقه گونه‌ای از فارسی میانه رفته‌رفته جای زبان‌های پارتی را در این منطقه می‌گیرد. سپس با ورود اسلام به ایران در سرتاسر منطقۀ خراسان زبان فارسی دری کاملاً رایج می‌شود. گویش‌های امروزی خراسان که گونه‌هایی از فارسی به‌شمار می‌آیند به‌واقع وارثان برحق زبان فارسی دری هستند. ازآنجاکه زبان فارسی همیشه در خراسان پایگاهی استوار و پابرجا داشته است در گویش‌های فارسی خراسان هنوز برخی از ویژگی‌های فارسی متقدم را می‌توان بازجست. گویش‌های فارسی رایج در این ناحیه را برای سهولت می‌توان گویش‌های خراسانی نامید.

گویش‌های خراسانی را، به‌طور کلی، به سه گروه تقسیم می‌کنند: ۱) گروه شمالی که در جوین، سبزوار و نیشابور و پیرامون آنها رایج است؛ ۲) گروه مرکزی که در تُرشیز و در گناباد و پیرامون آن به‌کار می‌رود؛ ۳) گروه جنوبی که گویشوران آن در قائن، فردوس و بیرجند و اطراف آن ساکن هستند. اختلاف این گونه‌ها بسیار اندک است و فهم متقابل بین آنها برقرار است. در کل باید گفت، تمام گویش‌های خراسان از دستۀ زبان‌های ایرانی نو غربی و از شاخۀ جنوبی این دسته هستند.

ازجمله گویش‌های مشهور خراسان می‌توان به گویش‌هایی مانند قوچانی، سبزواری، نیشابوری، تربتی (حیدریه و جام)، گویش خواف و گناباد در خراسان رضوی؛ گویش بیرجندی، قائنی و گویش فردوس در خراسان جنوبی؛ و اسفراینی، جاجرمی و سنخواستی در خراسان شمالی اشاره کرد.

۹۷/۰۶/۰۲

نظرات  (۱)

چه بیت سختی بود.فقط کمی متوجه شدم.
خراسان اصلش دیگه الان برا ایران نیست.
سرزمین‌های آبادش از ایران جدا شد.بزرگ‌ترین شاعران ایران از این منطقه بودند.

پاسخ:
بیت‌های سخت‌تر برای فردا و پس‌فرداست که زبان ابوزیدآباد و لریه. نزدیک صد بار چند ثانیه‌ای که بیتو خوندن رو گوش کردم و آخرشم وقتی برای دکتر فرستادم ببینن درست نوشتم یا نه و وقتی درستشو برام فرستادن می‌خواستم برم تو افق محو شم :))))

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">