زبانهای ایرانی - ۴
زمان پخش: ۲۵ دی ۹۶
مهمان برنامه: دکتر مجید طامه
لینک دانلود فایل صوتی برنامه با فرمت ogg نه دقیقه، سه مگابایت
لینک دانلود ویدئوی برنامه (۹ دقیقه، ۱۷ مگابایت)
این برنامه دربارۀ زبان مازندرانی هست. وقتی این قسمت رو مینوشتم، کلمات و جملاتی که به این زبان بودن، مخصوصاً اون بیت آخر برنامه رو قبل از اینکه به دکتر طامه نشون بدم، از دوستان شمالیم کمک گرفتم برای تصحیح و تأیید و جالبه به هر کدومشون میگفتم فلان عبارت تلفظش چی میشه و چه جوری نوشته میشه میگفتن من فلان جاییام و این جمله به زبان فلان جاست و نمیدونم دقیقاً. و من واقعاً حیرت کرده بودم از این همه تنوع. پیش از این فکر میکردم زبان شمالی یه دونه زبان بیشتر نیست و همه به همون زبان حرف میزنن.
* * *
دکتر طامه: امروز قرار است دربارۀ مازندرانی صحبت کنیم؛ در مورد جایگاه این زبان، پیشینۀ تاریخیاش و گونههایی که برای این زبان وجود دارند. مازندرانی یکی از زبانهای پرگویندۀ ایرانی است که در گروه زبانها و گویشهای حاشیۀ دریای خزر قرار میگیرد و از زمرۀ زبانهای ایرانی نوی غربی بهحساب میآید. زبان مازندرانی در واقع زبانی است که در مناطق جلگهای و کوهستانی استان مازندران، گلستان و بین گرگان و گیلان رایج است و به همین دلیل ما میتوانیم زبان مازندرانی را بهلحاظ جغرافیایی به دو دستۀ کوهپایهای و جلگهای تقسیمبندی کنیم؛ که از زمرۀ اینها میتوانیم به گونههایی که در بهشر، قائمشهر، سوادکوه، بندپی، چهاردنگه و نور وکجور و لاریجان وجود دارد اشاره کنیم. اما طبقهبندی زبانی گونههای مازندرانی کار سادهای نیست و اتفاق نظر هم وجود ندارد. اما بهطور کلی میتوانیم گونههای مازندرانی را به سه دستۀ شرقی، مرکزی و غربی تقسیم کنیم. گونۀ شرقی در واقع در شهرهایی مثل ساری، بابل و بابلسر رواج دارد و گونۀ مرکزی در شهرهایی مثل چالوس و نوشهر و کلاردشت بهکار میرود و گونۀ غربی در رامسر، چابکسر، تنکابن و مناطق اطراف آن بهکار میرود. اما حد جنوبی مازندرانی خارج از استان مازندران است و در مسیر جادۀ تهران به فیروزکوه و دماوند و تا لواسانات هم پیش میآید. بنابراین ما با یک تنوع بسیار گستردهای مواجه هستیم، اما علیرغم وجود این تنوع، یک فهم متقابل بین تمام گونههای مازندرانی وجود دارد و ما در سرتاسر گونههای مازندرانی واژههایی مثل «بامشی» (bāmši) بهمعنی گربه، «برمه» (berme) بهمعنی گریه، یا «اِسپی» (espi) بهمعنی سفید را میبینیم. اما باید بگوییم که گونهای که در ساری رایج است یا همان ساروی، گونۀ معیار مازندرانی است. همان طور که گونهای که در تهران و صداوسیمای امروز بهکار میرود گونۀ معیار فارسی حساب میشود، گونهای هم که در ساری بهکار میرود یا همان ساروی، گونۀ معیار مازندرانی بهحساب میآید و بیشتر از گونههای دیگر تحت تأثیر فارسی قرار گرفته و شبیه به فارسی شده است. مثلاً فرضاً ممکن است در ساروی «ابرو» و «داماد» بشنویم، اما در گونههایی که از فارسی کمتر تأثیر پذیرفتهاند، ابرو را میگویند «برفه» (berfa)، داماد را میگویند «ذوما». در واقع میتوانیم بگوییم مازندرانی، بهویژه در شهرها، هر چه که میگذرد به فارسی شبیهتر میشود. اما در خود مازندران به غیر از زبان مازندرانی گونههای دیگری از زبانهای ایرانی هم رایج است. مثلاً کردی هست، لری هست، بلوچی هست، و حتی زبانهای غیرایرانی مثل ترکی و عربی و حتی پیشتر زبان گرجی هم در منطقۀ مازندران وجود داشته و نام گرجیمحله هم اشارهای به همین قوم گرجی دارد که در زمان صفویان به این منطقه کوچانده شده بودند و زبان گرجی در آن منطقه بهکار میرفتهاست. زبان مازندرانی، نام دیگرش زبان طبری است و ما از زبان طبری آثار مکتوب کهنی در اختیار داریم و بهخاطر وجود همین آثار مکتوب ما میتوانیم زبان مازندرانی را پس از زبان فارسی، جایگاه ممتازی به آن اختصاص دهیم. آثار مکتوبی که از زبان طبری به جا مانده است به سه دوره تقسیم میکنند: دورۀ کهن، دورۀ میانه و دورۀ نو. آثار دورۀ کهنش در واقع یک سری ابیات و عبارات و الفاظی است که در لابهلای کتابهایی مثل قابوسنامه و تاریخ طبرستان، تاریخ رویان، تاریخ طبرستان و رویان به جا مانده و در واقع اینها یادگار دوران عصر زرین اسپهبدان و طبرستان است. اما دورۀ میانۀ آثار طبری در واقع ترجمۀ چند نسخه از قرآن کریم به زبان طبری است و ترجمۀ کتاب مقامات حریری به زبان طبری که در مقابل هر لفظ عربی یک واژۀ طبری اختیار و انتخاب شده است. اما دورۀ نوی زبان طبری که ما آثاری از آن در اختیار داریم در واقع آثار منظوم و منثوری هستند که خاورشناسان در دورۀ قاجار جمع کردهاند و از جملۀ این آثار میتوانیم به کتاب نصاب طبری اشاره کنیم که در این نصاب در واقع سرودۀ امیرتیمور ساروی است، نزدیک به هشتصد و پنجاه لغت طبری را، معادل فارسیاش را به نظم کشیدهاند. این کتابهای نصاب کتابهای آموزشی بودند. یعنی یک سری واژهنامه بودند که معادل یک زبان را به زبان دیگر میدادند؛ اما به نظم، نه به نثر. و یک سری آثار بسیار معروف دیگر اشعار امیر پازواری هستند که در سراسر مازندران بسیار محبوباند و با موسیقی خوانده میشوند و به اشعار امیری معروفاند.
مجری: هنوز که هنوز است خیلی از خوانندگان بومی مازندران اشعار ایشان را بهعنوان بیت اصلی ترانههایشان استفاده میکنند.
دکتر طامه: اما در مورد زندگی و زمان زندگی امیر پازواری ابهام زیادی وجود دارد و از سدۀ نهم تا سدۀ دوازدهم را پیشنهاد میدهند دوران زندگیاش بوده است. من برای مثال دو قطعه از همین امیریها را انتخاب کردهام که خدمتتان عرض میکنم. اما ابتدا باید من بهخاطر این تلفظ شکسته بستۀ خودم از تمام مازندرانیها عذر بخواهم.
بِلبِلِ میچکا مَسرو مِره غم دارنه (belbele mičkā masru mere qam dārne)، حاجی صالحبیگ بَیتِه مِرِه بند دارنه (Hāji sale beyg bayte mere ban dārne)، حاجی صالحبیگ ته سر و ته بِرار ره (Hāji sale beyg te sar o te berār re)، مِره سَر هَده، دیدار بَوینم یار ره (mere sar hade didār bavinem yār re). معنیاش این است که گنجشک آوازهخوان مخوان که غم دارم. حاجی صالحبیگ مرا گرفته و به بند دارد. حاجی صالحبیگ به سر و برادرت قسم مرا آزاد کن تا یارم را ببینم.
قشنگ بود.بامشی رو اصلا نشنیده بودم ،ما که پشی، peshi
میگیم :(دوره آموزشی چند دوست شمالی داشتم ،درکل 70 هشتاد درصد حرفاشونو متوجه میشدم.گویش لکی laki که خودمم بلدم شبیه اوناس تا حدودی و حتی لری.
پس مازنی کلا از پهلوی و اوستایی جدا هست. فکر میکردم مازنی پهلوی هستش به خاطر حکومت پهلوی اول و دوم.