زبانهای ایرانی - ۸
زمان پخش: ۲۱ اسفند ۹۶
مهمان برنامه: دکتر مجید طامه
لینک دانلود فایل صوتی برنامه با فرمت ogg نه دقیقه، سه مگابایت
لینک دانلود ویدئوی برنامه (۹ دقیقه، ۱۷ مگابایت)
موضوع گفتوگو زبان بلوچی هست و برای من که تازگی داشت و جالب بود. در انتهای برنامه دکتر طامه گفتن اشعار بلوچی را میتوانیم به شش دستۀ کلی و بزرگ تقسیم کنیم؛ سه دستهشو نام بردن و مجری یهو خداحافظی کرد و برنامه تموم شد. دیگه فرصت نشد بقیهشو بگن.
* * *
دکتر طامه: موضوع گفتوگوی امروز ما دربارۀ بلوچی است. زبان بلوچی علیرغم اینکه در جنوب شرق ایران رایج است، اما بهلحاظ معیارهای زبانی از زبانهای ایرانی نوی غربی شمالی حساب میشود. زبان بلوچی برخی از ویژگیها را دارد که باعث میشود با برخی از زبانهای ایرانی میانه قرابتهایی داشته باشد؛ از جمله زبان پارتی. اما در عین حال ویژگیهای خاص خودش را دارد که بهخاطر این ویژگیها از تمام زبانهای ایرانی میانه و من جمله پارتی مجزا میشود. به همین سبب میتوانیم بگوییم که در واقع زبان بلوچی بازماندۀ هیچ یک از زبانهای ایرانی میانه نیست و زبانی است مستقل که ما فقط از دوران نویش آثاری در دست داریم. اما بر اساس منابع موجود میتوانیم بگوییم که واژۀ بلوچ برای نخستین بار در یک متن پهلوی که پارسی میانه است، به نام شهرستانهای ایرانی ذکر شده و در این متن آمده که بلوچها کوهنشینان هستند. یعنی در زمرۀ کوهنشینان حساب میشوند. در متون دوران اسلامی هم نام بلوچ بهصورتهای بلوص، بَلوج، بُلوچ و پُلوچ ذکر شده است. دربارۀ ریشه و معنی نام بلوچ هم میان محققان و دانشمندان اختلاف نظر وجود دارد. اما آنچه بیشتر بر سرش اتفاق نظر وجود دارد معانیای مثل سرزمین دارای آبراهههای زیرزمینی است و اخیراً نیز نظری در این رابطه مطرح شده که با متن پهلوی شهرستانهای ایران همسویی دارد و معنیای که برای بلوچ میدهند این است که دارای مسکن بلند، یا اگر بخواهیم خیلی راحت بگوییم یعنی ساکن کوهستان. بر پایۀ همین معنی واژۀ بلوچ و برخی از متون مکتوب مثل شاهنامه که در آن نام بلوچها در کنار اقوام شمالی ایران مثل گیلها ذکر شده است، به این نظر رسیدهاند که بلوچها در اصل ساکنان شمال ایران و اطراف و حاشیۀ دریای خزر بودند و احتمالاً در اواخر دوران ساسانی به سمت جنوب کوچ کردند و در این مناطقی که امروز ما میبینیم ساکن شدند. اما اگر بخواهیم مراکز اصلی رواج بلوچی امروز در کل منطقه را ذکر کنیم، استان سند و بلوچستان در پاکستان و سیستان و بلوچستان و قسمتی از خراسان، بهخصوص خراسان جنوبی در ایران است. اما بلوچی غیر از ایران و پاکستان در کشورهای دیگری هم رایج است؛ از جمله افغانستان، برخی از کشورهای عربی حاشیۀ خلیج فارس مثل امارات، کویت و عمّان و همچنین در ترکمنستان. بلوچی عملاً در چهار پنج کشور رواج دارد. بلوچی زبانی است که به غیر از زبانهای ایرانی، با زبانهای غیر از خانوادۀ زبانهای ایرانی مثل هندی و ترکی یا همان ترکمنی که عرض کردم و عربی و حتی زبان براغویی که در منطقۀ بلوچستان پاکستان و ایران ساکن هستند در مجاورت و تماس است. اما از همان ابتدا که زبانشناسان برای بلوچی طبقهبندی ارائه کردند، بهسبب اینکه بلوچی در کشورهای مختلفی در جریان است و رواج دارد، اتفاق نظری در این رابطه وجود ندارد و طبقهبندیهای مختلفی دادهاند. برای مثال برخی گفتهاند بلوچی شمالی و جنوبی، برخی گفتهاند بلوچی شرقی و غربی و برخی هم که جدیداً این نظر را مطرح کردهاند میگویند بلوچی به سه دستۀ شرقی، غربی و جنوبی تقسیم میشود. اما اگر بخواهیم این تقسیمبندیها را که کمی پیچیده است کنار بگذاریم و به مهمترین گویشهای بلوچی که در واقع شناختهترین گویشهای بلوچی هستند اشاره کنیم باید به گویش رخشانی اشاره کنیم. گویش رخشانی که از پرگویندهترین گویشهای بلوچی است در ایران، پاکستان، افغانستان و ترکمنستان گویشور دارد. گویش دوم گویش سراوانی است که عمدتاً در ایران و بخشی هم در پاکستان گویشور دارد. گویش سوم گویش لاشاری است که در لاشار، در جنوب ایرانشهر رواج دارد. این گویش فقط در ایران تکلم میشود و نسبت به سایر گونههای بلوچی محافظهکارتر بوده و ویژگیهای قدیمی را حفظ کرده است. گویش چهارم در واقع گویش کِچی است که در درۀ کِچ در پاکستان رواج دارد. گونۀ پنجم گونۀ ساحلی است که هم در ایران، در مناطق اطراف چابهار و هم در پاکستان رواج دارد و گونۀ ششم گونۀ بلوچی تپۀ شرقی (اصطلاحاً) است که در کویته در پاکستان رواج دارد. این گونه تحت تأثیر زبانهای هندی قرار گرفته و گویشوران دیگر بلوچ بهسختی این گونه را درک میکنند. فهم متقابل بین این گونه و سایر گونههای بلوچی خیلی کمتر است. اما اگر بخواهیم برسیم سراغ گویشهای بلوچی ایران، با توجه به اقلیم و جغرافیای ایران که در آن زاهدان و خاش و توابع اطراف آن را سرحد مینامند و مناطق شهرهای ایرانشهر، نیکشهر، چابهار و توابع و محدودهاش را مکران میگویند، گویشهای بلوچی ایران را میتوانیم به دو دستۀ کلی سرحدی و مکرانی تقسیم کنیم.
مجری: رخشانی و سراوانی و غیره، آنها لهجه بودند؟
دکتر طامه: نه؛ اینها گویشهای بلوچی هستند. فرضاً مثلاً خود گویش رخشانی زیرشاخههای مختلفی دارد. مثلاً سه زیرشاخۀ مهم رخشانی یکی کلاتی و دیگری پنجگوری است که در پاکستان رواج دارد و سومی سرحدی است که هم در ایران رواج دارد و هم در پاکستان.
مجری: پس این سرحدی و مکرانی خودشان زیرمجموعههای آنها میشوند.
دکتر طامه: در ایران به غیر از این گویشهای مهمی که اشاره کردم گویشهای دیگر بلوچی هم رواج دارند. برای مثال گویش کُرُشی. نمیدانم تا به حال اسم کورشی را شنیدهاید یا نه. این گویش از گویشهای بلوچی است که در بین شترداران و دامداران ایل قشقایی در استان فارس رواج دارد. گونههای دیگر بلوچی را اگر بخواهم فقط اسمشان را ذکر کنم برای مثال کاروانی را میتوانم ذکر کنم، جاسکی را ذکر کنم. اینها گویشهای خاص بلوچی هستند. علیرغم اینکه آثار مکتوبی از بلوچی از دوران کهن به جا نمانده است، از لحاظ ادبیات شفاهی بسیار غنی است و از سدۀ نوزدهم به بعد این اشعار و آثارشان ثبت شده است. اگر بخواهیم اشارۀ کوتاهی هم به اشعار بلوچی کنیم، اشعار بلوچی را میتوانیم به شش دستۀ کلی و بزرگ تقسیم کنیم. دستۀ اول اشعار حماسی کهن هستند که به تبار و اصل و نسب بلوچها در آنها اشاره شده است. اشعار دستۀ دوم در واقع ترانههای قبیلهای جدید هستند که به جنگهای میانقبیلهای بلوچها اشاره شده، دستۀ سوم ترانههای عاشقانۀ بلوچی هستند؛ مثل لیلی و مجنون، فرهاد و شیرین و...
مجری: از آنجایی که تیتراژ صبح به خیر ایران روی آنتن رفته من با شما خداحافظی میکنم جناب آقای دکتر طامۀ بزرگوار.
:)