واژهشناسی - ۱۸
زمان پخش: ۱۳ تیر ۹۷
مهمان برنامه: دکتر علی شیوا
لینک دانلود فایل صوتی برنامه با فرمت ogg، نه دقیقه، سه مگابایت
لینک دانلود ویدئوی برنامه از کانال تلگرام - ۱۵ مگابایت
دکتر شیوا: در واژهشناسی نامهای پرندگان، ما سخن را پی گرفتیم با «لکلک»، «دُرنا» یا «کلنگ»، «هدهد» یا «شانهبهسر» که با نامهای «پوپو» و «پوپک» هم شناخته میشود و سرانجام «کبک». و گفتیم در واژههایی مانند مرغ کاکایی، کبک، هدهد سبب نامگذاری، صدای این پرندگان در طبیعت بوده است. یعنی انسان در برخورد با پدیدههای پیرامونی گاهی هنگام نامگذاری صدا را مبنا قرار میدهد و آن نام را بر پدیده، پرنده یا هر موجودی مینهد و اصطلاحش در زبانشناسی نامآواست، یعنی نامِ آوایی، نامگذاری بر اساس آوا یا صدا. دیدیم که برای نمونه به هم خوردن منقارهای لکلک صدای تقتق و لقلق پدید میآورد و نام لکلک را شکل میدهد. یا صدای کاغکاغ کلاغ نام کلاغ را در زبان فارسی پدید آورده است. صدای جیکجیک هم واژۀ جوجه از آن ساخته شده در فارسی و چیکن در انگلیسی. امروز پرندگانی که نامشان منشأ نامآوایی دارد را ادامه میدهیم.
نخستین پرنده، «غاز» است. پرندهای که از اردک بزرگتر است، گردن بلندتری دارد، و پرسروصداتر هم هست. غازها میتوانند علاوه بر شنا در آب در خشکی هم بچرند و در پی غذا بگردند. تصویر دوم «قو» هست. قو که از غاز بزرگتر است و گردن بلندتری هم دارد سراسر سپید است، با منقار نارنجیرنگ. در طبیعت، فرود قوها هنگام پرواز بر سطح آب بسیار دیدنی و حیرتانگیز است. هم «قو» و هم «غاز» واژههایی با ریشۀ ترکی هستند. اما در عین حال نامآوا بهشمار میآیند. یعنی دو واژۀ قو و غاز برگرفته از صدای این دو پرنده هستند. ولی باز باید توجه داشت که وقتی انسان نامگذاری بر اساس صداها میکند، باید این صداها را ببرد در قالب زبان خودش جای دهد. محدودیتهای زبانی سبب تغییر در این صداها میشود و گاهی تشخیص نامآواها بهآسانی امکانپذیر نیست.
پرندۀ سوم، «جغد» نام دارد. این تصویر نوعی جغد کوچک به نام مرغ حق است. در ساختار جثۀ جغد چشمها بسیار درشت هستند. چون جغد، پرندۀ شبشکار است و شبپرواز. این چشمهای درشت به او برای یافتن شکار کمک میکند. همچنین این دو چشم جلوی سر قرار گرفتهاند. این کمک میکند که فاصلۀ شکار را بهراحتی تشخیص دهد و کوچکترین حرکت جنبندهای را شناسایی کند. اما در عوض جغد نمیتواند اطراف و پشت سر خودش را ببیند. به همین دلیل سرش بهگونهای آفریده شده که میتواند ۱۸۰ درجه به عقب برگردد، برای اینکه دید پیرامونی و عقب را هم داشته باشد. ساختار پر و بال جغد و شیوۀ پروازش هم بهگونهای آفریده شده که باعث میشود در شب پروازی کاملاً بیصدا داشته باشد. یعنی بتواند شبیخون بزند بر شکار خودش و آن را در هنگام شب صید بکند.
«جغد» واژهای سُغدی است. شاید این نام برای بینندگان آشنا نباشد. سُغد منطقهای کهن در آسیای میانه یا مرکزی بین دو رود جیحون و سیحون بوده و کمابیش برابر میافتد با بخشهایی از تاجیکستان و ازبکستان امروزی. زبان سغدی یکی از زبانهای ایرانی در دورۀ میانه است. یعنی با زبان فارسی خویشاوندی دارد. به جز جغد مثلاً واژۀ آشنای «آغاز» از زبان سغدی به فارسی راه پیدا کرده است. اما نکتۀ اصلی اینجاست که در زبان فارسی کهن جغد را «بوم»، «بوف» و «کوف» مینامیدند و باز هم این سه نام، نامآواست. یعنی بوم از صدای جغد گرفته شده است همچنان که بوف و کوف این ویژگی را دارند.
همچنان که که گفتیم جغد با پرواز بیصدا و چنگالهای نیرومندش میتواند شکار را آنی به صید خودش دربیاورد. تصویری که دیدیم جغدی است با نام مرغ حق. مرغ در حدود ۲۰ سانتیمتر طولش هست. اما یک جغد دیگر که تصویر آن را میبینید شاهبوف، بزرگترین بوف خاورمیانه است که ۷۰ سانتیمتر طول دارد. حدود ده نوع جغد در ایران یافت میشود که جغد جنگلی و تالابی و طلایی و خالدار و شاخدار و بوف برفی از جملۀ این جغدها هستند.
در فرهنگها با جغد برخورد دوگانهای شده است. مثلاً در ایران باستان جغد پرندهای سودمند بهشمار آمده اما در فرهنگ امروزی ایرانیان جغد نماد نحوسَت، بدیمنی و بدشگونی است و میگویند که جغد در ویرانهها آشیانه دارد. اما در فرهنگ باستان ایران و همچنین فرهنگ یونان باستان و روم جغد نماد خوشاقبالی و شگون بوده است. بهگونهای که این پرنده را نماد آتن قلمداد میکردند. امروز هم همین طور است. در بیشتر کشورهای غربی جغد را نماد خرد و خوشاقبالی میدانند.