واژهشناسی - ۱۹
زمان پخش: ۲۰ تیر ۹۷
مهمان برنامه: دکتر علی شیوا
لینک دانلود فایل صوتی برنامه با فرمت ogg، نه دقیقه، سه مگابایت
لینک دانلود ویدئوی برنامه از کانال تلگرام - ۱۹ مگابایت
دکتر شیوا: دو هفتۀ گذشته سخن ما دربارۀ واژهشناسی نامهای پرندگانی بود که نامشان از صدای طبیعیشان ساخته شده بود. به سخن دیگر و به اصطلاح زبانشناسی نامشان نامآوا بود. از کاکایی و لکلک و هدهد و کلاغ و جوجه و غاز و قو گفتیم و به جغد رسیدیم. دیدیم که جغد در فارسی کهن بوم، بوف یا کوف نامیده میشده که این هر سه نامآوا هستند. یعنی از صدای طبیعی جغد ساخته شدهاند. و باز افزودیم که جغد در فرهنگ ایرانی معمولاً نماد نحوست، بدیمنی، بدشگونی و ویرانی است. اما در ایران باستان و فرهنگ یونان و روم بهعکس، نماد خردورزی و خوشاقبالی بوده است. کوچکترین نوع جغد را هم دیدیم که مرغ حق نامیده میشود. مرغ حق در حقیقیت نوعی نامگذاری مثبت با جنبۀ معنوی است. یعنی صدای هوهوی شبانۀ جغد بهنوعی تداعیگر و یادآور راز و نیاز عارفانه است. سید محمدحسین بهجت تبریزی متخلص به شهریار، شاعر بلندآوازۀ معاصر ما در بیتی از همین مرغ حق به مرغ یاحق تعبیر کرده است و گفته است «ز نوای مرغ یاحق بشنو که در دل شب، غم دل به دوست گفتن چه خوش است شهریارا».
تصویر نخست پرندهایست که نامی با منشأ نامآوایی دارد. این پرنده که کمی بزرگتر از گنجشک است، نخودیرنگ و سبکجثه است و با تاجی که بر فراز سر دارد شناخته میشود پرندۀ «چکاوک کاکلی» نام دارد. چکاوک نامآواست؛ یعنی برگرفته از صدای این پرنده است که در بیابانها، کشتزارها و علفزارها زندگی میکند و در فارسی کهن «ژوله» نامیده میشدهاست. نام دیگر چکاوک ژوله بوده است. از میان دستگاههای هفتگانۀ موسیقی سنتی ایران دستگاهی به نام همایون داریم که یکی از گوشهها یا نغمههای این دستگاه هم چکاوک نامیده شده بهسبب خوشآوازی این پرندۀ زیبا.
تصویر دوم، پرندهایست که با دم بلندش شناخته میشود و به هنگام رسیدن فرارسیدن بهار صدایی شبیه کوکو سرمیدهد و نامش هم طبعاً «کوکو» است. ناگفته پیداست که کوکو هم نامآواست. البته باید دانست که صدای «فاخته» هم که از خانوادۀ کبوتریان است و نام دیگری برای کبوتر کوهپایه یا کبوتر جنگلی بهشمار میرود، آن هم کوکو است. به همین دلیل گاهی کوکو و فاخته بهاشتباه باهم یکی انگاشته شدهاند. اما باید دانست که از لحاظ پرندهشناسی در دو دسته جای میگیرند.
پرندۀ بعدی پرندهای با منقار کوچک، ضخیم، خمیده و بالهای کوتاه و صدای بلند است که «بلدرچین» نام دارد. بلدرچین ۱۷ سانتیمتر بیشتر طول ندارد و بیشتر از اینکه در طبیعت دیده شود، صدایش شنیده میشود. بلدرچین را که واژهای ترکی است در فارسی «کَرَک» یا «بَدبَده» میگفتند. بدبده هم همچنان که روشن است صداست. یعنی تقلیدی از صدای این پرنده که برای نامگذاری آن استفاده شده است.
تصویر بعدی پرندۀ مهاجری است که با بدن سیاه و سفید و جلای بنفش و دم دوشاخهای که دارد نویدبخش فرارسیدن بهار است و «پرستو» نام دارد. پرستو احتمالاً از ریشۀ پریدن باشد. چراکه در فارسی میانه پریدن را بهصورت پریستن هم تلفظ میکردند. بنابراین پرستو معنایی همانند پرنده باید داشته باشد.
مجری: گاهی اوقات واژگان عشق و عاشقی را هم همسنگ با پرستو بهکار میبرند. دلیل خاصی دارد؟
دکتر شیوا: این علاقۀ ویژهای که پرستو به جفت خود دارد و همکاری که پرستو با جفت خود در بنای آشیانههای گلی میکند این تصور را ایجاد کرده است. نام دیگر پرستو «چلچله» است. ناگفته پیداست که چلچله نامآواست. یعنی صدای این پرنده سبب نامگذاری شده است.
پرندۀ بعدی از خانوادۀ مرغ میناست. به مرغ مینا یا مرغ مقلد در هفتههای پیشین پرداختیم. اما این پرنده پرندۀ اجتماعی و پرسروصداست که اغلب صدای پرندگان دیگر را تقلید میکند. در دستههای بزرگ دیده میشود و پر و بال سبز سیاه شفاف با خالهای کوچک سفید دارد و همچنان که گفتیم خویشاوند با مرغ میناست و «سار» نامیده میشود. سار هم نامآوا بهشمار میآید. رودکی سمرقندی، پدر شعر فارسی در بیتی این گونه توصیف میکند که «بلبل همی بخوانَد در شاخسار بید، سار از درخت سرو مر او را شده مجیب». بلبل بر روی بید آواز سر داده و بر درخت سرو، سار هم جوابگوی اوست در طبیعت.
پرندۀ پایانی خویشاوند کبوتر است و شبیه به کبک. یکی از زیباترین، خوشرنگترین و خوشترکیبترین پرندگان خاورمیانه بهشمار میآید و چنانکه تصویرش را بینندگان ارجمند میبینند «باقرقره» یا «کوکر» نام دارد. هر دوی اینها هم نامآوا هستند. یعنی صدای طبیعی پرنده را در نامگذاری تقلید کردهاند. زیستگاه باقرقره عمدتاً در مناطق خشک و بیابانی است و این پرندگان بهصورت گروهی مسافت زیادی را میپیمایند تا به منبع آب دست پیدا کنند.
در بررسی نامآواهای پرندگان که تاکنون انجام گرفت اگر بینندگان باریک شوند و دقت کنند خواهند دید که در نمونههایی مانند کاکایی، لکلک، هدهد، چلچله، کوکو، باقرقره و همین بدبده در حقیقت واژه و ساختمان واژه دوبخشی است. یعنی تکرار میشود. علت این است که در طبیعت این پرندگان صدای خودشان را مرتب تکرار میکنند و بازتاب این تکرار در ساختار واژه هم به چشم میخورد. یعنی گاهی اوقات نامآواها تکراری هستند و دارای بخشهای تکرارشونده.