زنگ فارسی

لینک بالا برای دوستانی هست که وبلاگ دارن و می‌خوان مطالب رو دنبال کنن.

واژه‌شناسی - ۶

يكشنبه, ۱۹ فروردين ۱۳۹۷، ۰۶:۳۴ ق.ظ

زمان پخش: ۲۷ دی ۹۶

مهمان برنامه: دکتر علی شیوا

لینک دانلود فایل صوتی برنامه با فرمت ogg هشت دقیقه، سه مگابایت

لینک دانلود ویدئوی برنامه (۸ دقیقه، ۱۳ مگابایت)

لینک دانلود از کانال تلگرام



دکتر شیوا داشت در مورد ریشۀ پردیس و بهشت صحبت می‌کرد، مجری یهو گفت الهی که دانشگاه‌های پردیس بهشت باشن و خداحافظ. درک می‌کنم که وقت برنامه کمه، اما جور دیگری هم میشه برنامه رو به پایان رسوند. این قسمت به نظرم خیلی کوتاه بود؛ ولی مثل همیشه عالی و جذاب و پر از نکته. 

* * *

مجری: امروز قرار است که در ادامۀ مبحث هفتۀ گذشته‌مان بپردازیم به واژگانی که خاستگاه خاصی دارند یا ندارند.

دکتر شیوا: هفتۀ پیشین دربارۀ واژه‌هایی سخن گفتیم که نمی‌شود به‌سادگی از ساختمانشان به خاستگاهشان پی برد؛ مگر اینکه آشنایی داشته باشیم با دگرگونی‌هایی که واژه در بستر زمان داشته است و از داد و ستد زبان‌ها با یکدیگر هم آگاه باشیم. برای مثال پسته خاستگاه نخستینش سرزمین ما ایران بوده است. این را چه چیزی به ما نشان می‌دهد؟ صورت عربی واژه (فستق) و بعد صورت انگلیسی‌اش (pistachio) نشان می‌دهد خاستگاه این واژه ایران بوده و خود فراوردۀ کشاورزی از ایران سراسر جهان را درنوردیده است. در حال گشت‌وگذار در بازار بودیم که زمان ما به پایان رسید. برای اینکه رونق بازار همچنان به جا بماند بهتر است به همین واژه بازگردیم. و بازار را گفتیم که از فارسی به زبان‌های دیگر رفته است. برای نمونه عرب‌ها بازار را «بَیزار» و انگلیسی زبان‌ها «بِزار» تلفظ می‌کنند. این واژه از فارسی به ترکی، از ترکی به ایتالیایی و از ایتالیایی به سراسر اروپا رخت کشیده است. اما دربارۀ ریشۀ واژۀ بازار اگر بینندگان به‌یاد داشته باشند گفتیم که بخش نخستین این واژه (با) به‌معنای بهاست و بازار یعنی محل خرید و فروش؛ چراکه «زار» در گلزار و شنزار و شوره‌زار و مانند این‌ها معنای مکان می‌دهد. اما یک وجه تسمیۀ دیگری هم برای بازار برخی لغت‌نویسان گفته‌اند. گفته‌اند «با» در اینجا به‌معنای «بها» نیست بلکه معنای «آش» می‌دهد. می‌دانید که «آش» در زبان فارسی کهن مطلق غذا بوده است. یعنی به هر نوع غذایی آش می‌گفتند. یعنی فرض بفرمایید که پلو و چلو و کته، آش نامیده می‌شدند و البته با خورشتی صرف می‌شدند.

مجری: چگونه این‌ها را از هم تفکیک می‌کردند؟

دکتر شیوا: امروز اگر ببینید ما می‌گوییم «آشپز». آشپز یعنی کسی که انواع غذاها را می‌پزد، و نه تنها صرفاً آش. و تفکیکش به این صورت بوده که اگر غذا به‌صورت عادی نبوده و اگر شل پخته می‌شده با آب بیشتر، آش شله نامیده می‌شده‌است. آش شله همان «با» است. آنچه که امروزه آش می‌گوییم را در زبان فارسی کهن «با» می‌گفتند. به‌فرض ما داشتیم «شوربا»؛ یعنی آش شور؛ سرکه‌با، ماش‌با، زیره‌با (آشی که در آن زیره به‌کار رفته است). این «با» به‌معنای آش است. اما بازار در حقیقت جایی بوده که در سر گذر آش می‌فروختند. یعنی غذافروشی یا غذاخوری بوده است. اصالتش با محل فروش غذا بوده و بعداً گسترش پیدا کرده است. این هم وجه تسمیۀ دوم دربارۀ بازار است. اما از واژۀ بازار ما در زبان فارسی «بازرگان» داریم. یعنی «بازر» در آغاز این واژه از بازار گرفته شده است. یعنی بازار تخفیف یافته و به‌صورت بازار درآمده است. همچنان که بخش نخستینِ واژۀ «پیغمبر»، کوتاه‌شدۀ «پیغام» و بخش نخستینِ واژۀ «رهگذر»، کوتاه‌شدۀ «راه» بوده است. جالب این است که ما در دورۀ ساسانی منصبی داشتیم به نام بازاربدی یا بازاربد. بازاربد مانند سپهبد، تقریباً برابر بوده با وزیر بازرگانی امروز؛ و این واژه هم از «بازار» برگرفته شده است. برسیم به واژۀ دوم که واژۀ «پیژامه» است. پیژامه که پیژاما و پیجامه و حتی پیرجامه هم در برخی لهجه‌ها تلفظ می‌شود، از زبان فرانسه وارد فارسی شده است. اما نکته اینجاست که اصالت فارسی دارد؛ یعنی واژۀ پای‌جامه، جامه‌ای که در پای می‌کنند بوده است. اول از فارسی رفته به هند؛ هند مستعمرۀ انگلستان بوده، از هند به انگلیسی رفته و از انگلیسی به فرانسه راه پیدا کرده است و ما همین واژه را دوباره از فرانسه گرفته‌ایم و به زبان خودمان بازگردانده‌ایم.

مجری: ولی چقدر پای‌جامه قشنگ و رو بوده است. نه؟

دکتر شیوا: بله؛ یعنی ساختارش شفاف است. یعنی از ساختار می‌شود پی به معنا برد. نمونۀ دیگری از این واژه‌ها چمدان است. چمدان از زبان روسی به فارسی راه پیدا کرده است. اما باز اصالت فارسی دارد و آن «جامه‌دان» است. جامه‌دان از فارسی به روسی رفته و به‌صورت «چمادان» درآمده و ما دوباره از روسی گرفته و چمدان تلفظ می‌کنیم. نمونۀ دیگری از واژه‌هایی که از فارسی به زبان‌های دیگر رفته واژۀ «پردیس» است. پردیس در فارسی باستان «پَری‌دَیزه» به‌معنای باغی است که پیرامونش را دیوار و حصار کشیده‌اند. و در معنای باغ بهشت به زبان عربی و انگلیسی و آلمانی و همۀ زبان‌ها رفته است. در عربی به‌صورت فردوس درآمده است. چنانکه نام بزرگترین حماسه‌سرای جهان، حکیم ابوالقاسم فردوسی از همین فردوس می‌آید. و در انگلیسی به‌صورت paradise و در آلمانی، paradies، همۀ این‌ها برگرفته از پردیس فارسی است. جالب اینکه این واژه دوباره در فارسی احیا شده و ما پردیس دانشگاهی و پردیس سینمایی داریم.

۹۷/۰۱/۱۹

نظرات  (۴)

یعنی هر جایی که باغ و دورشو حصار کشیدن میشه پردیس، ما باغ داریم ولی دورش حصار نکشیدیم، حصار بکشیم اسمش رو میزار پردیس علی، به این قشنگی:))
این موضوع آش هم مغز منو بدجور درگیر کرده بود، مثلا یک جا نوشته آش فروشی ادم نمیدونه منظورش چیه، بیان قشنگ بنویسن آش چی و خیال مردم رو راحت کنن:))
پاسخ:
حالا اگه خیلی از این اسم خوشتون اومده فعلا می‌تونید پردیس بدون حصار علی هم صداش کنید :)
الان آش فقط آشه. قبلا معنی هر نوع غذایی رو می‌داد. الان فقط شامل غذاهایی شبیه سوپ میشه این کلمه
پای جامه قشنگ و رو بوده است؟ 
و رو یعنی چی؟
پاسخ:
رو دیگه. رو ینی شفاف و واضح. نشنیدی میگن رو بازی کن؟ یا فلانی دوروئه؟
آهان! شنیده بودم ولی عجیب به کار برده بود! تو که اینطور عجیب حرف نمیرنی؟!
پاسخ:
منم یه همچین واژه‌های نابی رو موقع حرف زدن به‌کار می‌برم یه وقتایی. ولی چون زبان مادریم فارسی نیست، اصطلاحات عامیانه‌ی فارسی رو با احتیاط استفاده می‌کنم.
از همه جالبتر پیژامه بود.
نی دانستم یک کلمه هم میتواند سفر کند آن هم چند کشور !چند فرهنگ! تازه دست آخر هم برگردد به محل تولد.


+:)










پاسخ:
:) این پیژامه رو من وقتی بچه بودم از این مجله‌های دانستنی‌ها خونده بودم. یادمه اون موقع به هر کی می‌رسیدم ریشهٔ کلماتو تبیین می‌کردم :))

+ انگار این پست غلط املایی و تایپی نداشت خدا رو شکر

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">