دربارۀ قیصر امینپور
زمان پخش: ۸ آبان ۹۶
مهمان برنامه: دکتر حسینعلی رحیمی
لینک دانلود فایل صوتی برنامه با فرمت ogg یازده دقیقه، سه مگابایت
لینک دانلود ویدئوی برنامه (۱۱ دقیقه، ۳۹ مگابایت)
سه دقیقۀ اول این قسمت رو مجری اختصاص داده به مقدمهچینی و اگر از پرسشهای وسط بحث و وای من چقدر فلان شاعرو دوست دارم های مجری صرفنظر کنیم، واقعاً انصاف نیست یکی رو دعوت کنی که مثلاً ده دقیقه راجع به موضوعی صحبت کنه و اون فرد تهش پنج دقیقه هم نتونه حرف بزنه. نمیدونم من بهشخصه کمحوصلهام و دوست دارم سریع بریم سراغ اصل مطلب یا واقعا لزومی نداره ابتدای برنامه مجری از اعتمادبهنفس و شانس صحبت کنه تا برسه به افزایش اطلاعات عمومی و ادبی که حرفش رو گره بزنه به بحث اون روز. اگر زمان کافی برای چنین مقدماتی باشه، ایرادی نداره؛ ولی وقتی مدام به مهمانان گوشزد میشه وقت برنامه کمه، پس حداقل بحث رو به حاشیه نبریم که توی این فرصت اندک، دانش بیشتری رو کسب کنیم. در مورد محتوای بحث هم نظرم اینه که برای کسی که هیچ شناختی از قیصر امینپور و شعرهاش نداره، بحث مفید و جالبیه. ضمن اینکه دکتر رحیمی از شاگردان ایشون بوده و شاید حرفهای یک دانشجو دربارۀ استادش شنیدن داشته باشه. و خوشبختانه بین اساتیدی که دعوت میشن به برنامه، دکتر رحیمی جزو کسانی بوده که وقتی بحثش رو آغاز میکنه یکنفس ادامه میده تا رشتۀ کلامش پاره نشه و این برنامه هم جزو برنامههایی بوده که بحثش نیمهتمام نموند. هر چند اگر فرصت بیشتری بود، نکات بیشتری گفته میشد.
* * *
مجری: امروز روز بزرگداشت قیصر امینپور است و ما بد ندیدیم در بخش فرهنگستان «صبح به خیر ایران» گریزی بزنیم و کمی دربارۀ این شاعر نامآشنا صحبت بکنیم. به همین جهت از یکی از کارشناسان محترم حوزۀ ادبیات دعوت کردهایم که تشریف بیاورند. ایشان دکترای ادبیات فارسی دارند و کلی حرف دارند دربارۀ قیصر امینپور بزنند. من میخواهم سنتشکنی کنم، سکوت کنم که ایشان خودشان، خودشان را معرفی کنند.
دکتر رحیمی: به نام چاشنیبخش زبانها، حلاوتبخش معنی در بیانها. سلام و صبح به خیر عرض میکنم خدمت همۀ مردم ایران، مجریان و دستاندرکاران برنامۀ خوب «صبح به خیر ایران». بنده رحیمی هستم از گروه فرهنگنویسی فرهنگستان زبان و ادب فارسی. امروز هشتم آبان سالروز درگذشت مرحوم دکتر قیصر امینپور، نویسندۀ معاصر، مدرس دانشگاه، عضو پیوستۀ فرهنگستان زبان و ادب فارسی و یکی از تأثیرگذارترین شاعران دورۀ انقلاب اسلامی ایران است.
مجری: اولین سؤال، به قیصر امینپور چنین لقبی دادهاند: یکی از تأثیرگذارترین شاعران معاصر. چرا؟ قیصر امینپور شعرش چه ویژگیای داشته؟ چه خاصیتی داشته که نوجوان هم میتواند با آن ارتباط برقرار کند؟ یک دکترای ادبیات هم میتواند با شعرش ارتباط برقرار کند و عوام هم میتوانند شعر قیصر امینپور را بخوانند و حظ ببرند.
دکتر رحیمی: من چند نکته را دربارۀ شخصیت و شاعری قیصر امینپور خدمت شما و بینندگان محترم عرض میکنم؛ در مجموع اینها به جواب سؤال شما هم میرسیم. اولین نکته نزدیکی عالم شعر قیصر امینپور به شخصیت خود ایشان بود. عالم شعر یا در واقع عالم اثر یک هنرمند و نویسنده یک مقوله است و شخصیت و عالم وجودیاش یک مقولۀ دیگر. در بین شاعران و هنرمندان نسبتهای متفاوتی بین خودشان و اثرشان است. قیصر امینپور قطعاً یکی از شاعرانی بود که شاید بیشتر از بسیاری از همعصران و همنسلانش، شعرش به خودش و خودش به شعرش نزدیک بود. این نزدیکی بهگونهای بود که تمام وجود قیصر را میشد گفت شعرش گرفته است. و شما قیصر امینپور را در هر حالتی و در هر نمایی میدیدید، قیصر امینپور شاعر بیشتر به چشم میآمد. من حدود بیست و چند سال پیش این افتخار را داشتم که دانشجوی کلاسشان بودم. قیصر امینپور در کلاسهای دانشگاه، ادبیات معاصر نظم، ادبیات معاصر نثر، نقد ادبی و درسهایی در این حوزه را درس میدادند. درسهایی که ایشان میگفتند، به جهت اینکه قیصر امینپور خودش در متن و بطن ادبیات انقلاب شکل گرفته بود و حضور داشت و از جریانهای فکری، فرهنگی و حتی جریانهای غیرادبی، جریانهای اجتماعی ایران معاصر ما، بسیار آشنایی و اشراف خوبی داشت، کلاسهای او کلاسهای بسیار پرباری بود. اما وقتی قیصر امینپور وارد کلاس میشد، دکتر امینپورِ استاد دانشگاه تهران نبود که به جمع شاگردانش میآمد، قیصر امینپور شاعر بود که به میان طرفدارانش میآمد و بچهها در واقع طرفدارانش بودند؛ دانشجویانش نبودند. در درس دادنش، حتی در امتحان گرفتنش آن قیصر امینپور شاعر را ما میدیدیم.
مجری: شخصیت قیصر امینپور بوده که در شعرهایش متبادر شده؟
دکتر رحیمی: بخشی از آن شخصیت قیصر امینپور بود. سهراب سپهری یک شعری دارد، میگوید: ساده باشیم چه در باجۀ یک بانک، چه در زیر درخت. قیصر امینپور از شاعرانی بود که همواره شاعر بود، چه در باجۀ یک بانک، چه در زیر درخت. نقل قولی از شادروان سید حسن حسینی که من نقل به مضمون میکنم. ایشان میگفتند قیصر امینپور وقتی با یک چای پذیرایی میکند از شما، همان ظرافت و لطافتی در او هست که در شعرش هست و در نثرش هست. این آمیختگی عجیب شخصیتش با شعرش و تأثیرپذیری شعر و شخصیتش یکی از نکاتی است که قیصر امینپور شخصیت محبوبی بود. کمتر کسی بود که حضور قیصر امینپور را درک کند، سر کلاسش بنشیند، با هر سلیقۀ ادبی، اندیشه و فکری و شیفتۀ شخصیت قیصر امینپور و دوستدارش نباشد. یکی از جلوههای این دوستداری و جاذبۀ شخصیتیاش این بود که در هنگام درگذشتش هم افراد مختلفی از قشرهای مختلف، طرز تفکرهای مختلف، رنگها و لباسهای مختلف در مراسم تشییعش بودند؛ که همۀ آنها قیصر امینپور را شاعر خودشان میدانستند و در سوگ از دست دادن شاعر خودشان اندوهناک بودند.
مجری: فارغ از اینکه فرمودید شخصیت قیصر امینپور بوده که در اشعارش متجلی شده، قیصر امینپور اشعارش روی نوجوانها خیلی تأثیرگذار بوده. یعنی نوجوانها ارتباط خیلی خوبی با اشعار قیصر امینپور برقرار کردند. این را چه طور تفسیر میکنید؟
دکتر رحیمی: مرحوم قیصر امینپور یک دورۀ طولانی و یک بخشی از زندگی خودشان را وقف نوجوانان کرده بودند؛ در دورهای که سروش نوجوانان برای نوجوانان قلم میزدند، شعر میسرودند. کار کردن برای نوجوانان، نوشتن برای نوجوانان سخت است به این خاطر که دایرۀ واژگان آنها محدودتر است و این ممارست و تمرین، توانی به قلم قیصر امینپور و به زبان او داده بود، که در شعرهایی که برای غیر از نوجوانان هم میسرود، سادگی و توان ارتباط خوب با مخاطب دیده میشد. قیصر امینپور شاعری بود که ادیب هم بود. یعنی مدارج آموختن ادبیات فارسی را مرحلهبهمرحله طی کرده بود، اشراف کاملی به متون ادب فارسی داشت، درسهایش را خوب خوانده بود و این اشراف کامل را داشت. اما این اشراف باعث نمیشد که زبانش از زبان مردم دور شود. و یکی از شاعرانی بود که ضریب نفوذ بالایی در میان جوانان و مخاطبان خودش داشت. و این هر چه بیشتر هم میگذشت، کلامش صیقلیتر و رامتر میرفت. بهگونهای که به زبانی دست پیدا میکرد که سادهتر از آن گفتن بسیار دشوار است. و مثل او گفتن هم بسیار دشوار است؛ که ادبا به آن سهل و ممتنع میگویند.
مجری: شما که از شاگردان دکتر قیصر امینپور بودید، هیچ موقع نپرسیدید چرا نرفتند سراغ اشعار بیوزن؟ این سؤال برای خودتان ایجاد نشده بود هیچ وقت؟
دکتر رحیمی: هر شاعری، گرایشها و سلیقهها و سابقۀ مطالعاتی که دارد، علایق خودش را در سمتی میبیند و میبینید که در اینجا موفقتر است احتمالاً. من یک نمونۀ کوتاهی از شعر قیصر را خدمتتان عرض میکنم. شعری بسیار استوار و رسا که تکتک جملاتش را اگر نگاه کنید، سادهتر از این نمیشود گفت.
قطار میرود، تو میروی، تمام ایستگاه میرود
و من چقدر سادهام که سالهای سال در انتظار تو،
کنار این قطار رفته ایستادهام
و همچنان به نردههای ایستگاه رفته تکیه دادهام.
همیشه وقتی درباره قیصر امین پور، حرف زده میشود، جای یک مسئله خالی است. جای استادش...
کسی که به قول قیصر، اگر او نبود، قیصر امین پور شاعر نمیشد و خودش بارها به این نکته اشاره کرد. شما در اینباره اطلاعاتی دارید؟