دربارۀ محمد معین
زمان پخش: ۹ تیر ۹۷
مهمان برنامه: دکتر حسینعلی رحیمی
لینک دانلود فایل صوتی برنامه با فرمت ogg، سیزده دقیقه، چهار مگابایت
لینک دانلود ویدئوی برنامه از کانال تلگرام - ۲۶ مگابایت
دکتر رحیمی: یکی از عناصر قوام زبان که باعث حفظ زبان میشود آثار ماندگار ادبی است. بخش دیگر، پژوهشهای ادبی است. پژوهشهایی که دادههای زبانی را ثبت کند تا کسانی که میخواهند به آثار پیشینیان خودشان مراجعه کنند ابزاری داشته باشند که بتوانند جاهایی که دچار مشکل و دشواری میشوند رفع کنند. امروز در آغاز هفتهای هستیم که در روزهای پایانی هفته مناسبتی داریم؛ درگذشت دکتر محمد معین، یکی از خادمان سختکوش و فداکار زبان و ادب فارسی. مرحوم معین ۱۳ تیر سال ۱۳۵۰ به رحمت خدا رفتند. قصد ندارم دربارۀ زندگینامۀ ایشان صحبت کنم. در حوصلۀ برنامه نیست و زمان اجازه نمیدهد. مرحوم معین با اندکی اختلاف قول حدود ۱۲۹۷ در شهر رشت به دنیا آمدند. در ۱۳۱۸ تدریس در دانشگاه را شروع کردند. در سال ۱۳۲۱ با دفاع از پایاننامۀ خودشان اولین دانشآموختۀ دکتری زبان و ادبیات فارسی در ایران از دانشگاه تهران بودند. با چند نفر دیگر هم همدورهای بودند، منتها مرحوم معین زودتر از بقیه دفاع کرد و اولین دانشآموختۀ زبان فارسی در مقطع دکتری در ایران شد. در سال ۱۳۴۵ سکته کردند و به اغما رفتند و پنج سال بعد در سال ۱۳۵۰ درگذشتند.
مجری: جا دارد یادی هم از همسر ایشان بکنیم. خیلی زحمت کشیدهاند برای ایشان و در سخنرانیها و یادبودها حضور فعالی داشتند.
دکتر رحیمی: در این دوره خیلیها بودند؛ استادان بزرگوار و کسانی که فارغالتحصیل رشتۀ ادبیات فارسی شدند و استاد دانشگاه بودند. اما آن مقبولیت عام و شهرتی که دکتر معین در بین همۀ مردم داشتند کمتر کسی پیدا کرد.
مجری: چرا؟
دکتر رحیمی: یک بخشی از آن مرهون فرهنگ معین است که خدمت بسیار بزرگی بوده. شاید بخش دیگری شخصیت معین بوده و زحماتی که برای زبان فارسی کشید و فداکاریهایی که کرد. من به چند نکته که دربارۀ مرحوم معین خیلی معروف است و شاگردان و همکارانشان گفتهاند یا نوشتهاند اشاره میکنم.
مجری: قبل از فرهنگ معین هم فرهنگ لغت داشتیم؛ مثل دهخدا. چه شد که فرهنگ معین هم توانست تنه به تنۀ آنها بزند؟
دکتر رحیمی: فرهنگنویسی در زبان فارسی چندین قرن پیش از معین هم بوده. اتفاقاً کاری که قبل از معین شروع شد، دهخدا بود. علامه دهخدا آمدند و گفتند که ما نیاز به فرهنگی داریم که جامع تمام اطلاعات زبانی باشد و کار بزرگی را شروع کردند و اتفاقاً از کسانی که از آغاز با مرحوم دهخدا همکاری کردند خود دکتر معین بودند. وصیتی که علامه دهخدا داشتند بعد از درگذشتشان این بود که کار ایشان به سرپرستی دکتر معین ادامه پیدا کند. اما یک نیاز دیگری در جامعه بود که قبل از دکتر معین هم بعضیها حس کرده بودند و دکتر معین روی آن تمرکز کرد. و آن این بود که ما مثل زبانهای زنده و پویای دنیا نیاز به فرهنگی داریم که قابل استفادۀ عموم باشد. لغتنامۀ دهخدا با حجم و گستردگی که دارد کمتر میشود در خانه نگهداشت. دهخدا از نظر شیوۀ فرهنگنگاری ادامۀ کاری بود که قرنها انجام میشد. دکتر معین میخواستند فرهنگی با شیوهنامه و روشهای فرهنگنگاری روز داشته باشند. فرهنگهای خارجی که در این زمینه نوشته شده بود مطالعه کردند؛ مخصوصاً فرهنگ لاروس. حتی حضوری رفتند مؤسسۀ لاروس، و در حالی که لغتنامۀ دهخدا هم انجام میشد پایههای فرهنگ متوسطی را پایهگذاری کردند.
مجری: شش جلد دارد؟
دکتر رحیمی: بله فرهنگ ششجلدی است که حدود چهار جلد آن لغت است و باقی، اعلام و اصطلاحات. این فرهنگ متوسط بود و قصد داشت فرهنگ بزرگی هم در ادامه و تکمیل این کار انجام دهد که به جهت اینکه آن اتفاق برایشان افتاد انجام نشد.
دکتر معین یکی از پرکارترین استادان زبان و ادب فارسی بود. این پرکارترین و آن مقبولیت عامی که گفتم با یک نکتۀ دیگر در نظر بگیرید. اینکه در بین شاعران و هنرمندان غریب نیست کسی مثلاً در سن سی چهل سالگی مشهور شود و تمام کشور بشناسندش. اما در بین دانشمندان و استادانی که کارهای پژوهشی صرف میکنند معمولاً این سن، سنی است که به قول خودمان فرد جا میافتد و بعد از آن ثمراتش دیده میشود. غالباً چهرههای ماندگار سن بالایی دارند. مرحوم معین زیر پنجاه سال داشتند. از سال ۱۳۱۸ که تدریس را شروع کردند و ۱۳۲۱ که از دانشگاه فارغالتحصیل شدند تا ۱۳۴۵ برای کسی که کار پژوهشی میکند و دانشمندی که در سطح و تراز استاد معین است خیلی زمان اندکی است. و این همه فعالیتهای پژوهشی و کار فرهنگ معین را در این زمان اندک انجام داده است. این عظمت کار را بیشتر میکند. به اقوال دیگران، مرحوم معین کسی بود که خودش را وقف زبان فارسی کرده بود.
مجری: این کار روی زندگی خصوصیاش هم تأثیر گذاشته بود.
دکتر رحیمی: حتی روی سلامتی و جان خودش. در این حد. حتی ذکر کردهاند که در یکی از محلات معمول تهران زندگی میکرد. دنبال منافع مادی نبود. شاگردان و همکارانش میگفتند تا آن اواخر و بخش زیادی از عمرش را با اتوبوس رفتوآمد میکرد و دنبال اینکه ماشین و خانۀ آنچنانی داشته باشد نبود؛ در حالی که به او پیشنهاد شده بود سناتوری شهر رشت را قبول کند. و جالب اینکه ایشان آزردهخاطر میشود و با ناراحتی میگوید آیا کاری که من الان دارم میکنم ارزنده نیست؟ پیشنهاد وزارت فرهنگ شده بود و حتی با اصرار مرحوم دهخدا نپذیرفت. حتی میگویند از شدت فشار پژوهش و تحقیق، ناراحتی معده گرفت و بعد هم آن سکته.
در مورد همسر ایشان، غالباً به آن پنج سالی که ایشان در اغما بود و همسرشان برای ایشان بسیار زحمت کشید اشاره میشود. ولی میدانیم که آن نوع زندگی و فشار کاری که مرحوم معین داشت، نمیتوانست باشد مگر با حمایت و فداکاریهای خانواده و همسر ایشان. بعد از فوت ایشان در گردآوری آثار بهجامانده هم خیلی تلاش کردند.