دربارۀ نیما یوشیج
زمان پخش: ۲۲ آبان ۹۶
مهمان برنامه: دکتر حسینعلی رحیمی
لینک دانلود فایل صوتی برنامه با فرمت ogg نه دقیقه، سه مگابایت
لینک دانلود ویدئوی برنامه (۹ دقیقه، ۵۳ مگابایت)
این برنامه بعد از زلزلۀ کرمانشاه بود. در کل خوب بود؛ ولی اینجا هم اون سؤالاتی که به نظرم لزومی نداره پرسیده بشه پرسیده میشه. مثلِ «دکتر، شما چند سالتونه و تا حالا زلزله رو تجربه کردید یا نه». این چنین سؤالاتی در یک بخش ۹ دقیقهای که به معرفی یک شاعر اختصاص داره، مناسب نیست. یه جایی هم مجری میپرسه فلان کتاب رو خوندین؟ کتابی که اشعار منتشر نشده و دستنوشتههای نیما هست و فرهنگستان چاپش کرده. بعد یادش میافته که عه! اینو فرهنگستان خودش چاپ کرده. بعد دیگه مهلت نمیده دکتر رحیمی توضیح بده و میگه وقت برنامه کمه و خداحافظی. یه نکته هم راجع به جملۀ «در خصوص وجوه و زوایای زبان فارسی با دوستان به گپ و گعده میپردازیم» بگم که خب من اولین بارم بود لفظ «گعده» رو میشنیدم و نمیدونستم چطور بنویسم. و از اونجایی که هر کلمهای «ع» داشته باشه فارسی نیست و هر کلمهای «گ» داشته باشه، عربی نیست، درگیرِ املا و ریشۀ کلمه بودم. ضمن اینکه عربهای برخی کشورها گ و چ و پ و ژ رو دارن و فکر نکنیم هر کلمهای اینا رو داشت عربی نیست. خلاصه که گعده املاش اینجوریه و معنیش هم دورهمی هست و در اصل قعده بوده که گعده شده.
* * *
مجری: دیروز بیستویکم آبانماه بود. روزی که در تقویم و تاریخ ما ایرانیان تحت عنوان روز نیما نامگذاری شده است. نیمایوشیج، شاعر معاصری که تأثیر بسیار زیادی در اشعار فارسی داشته است. همچنان که ما اصلاً یک سبک از شعر را تحت عنوان «نیمایی» میشناسیم و این نشان از اهمیت شعر نیما در دوران معاصر دارد. روزهای زوج ما مهمانانی داریم از فرهنگستان زبان و ادب فارسی که در خصوص وجوه و زوایای زبان فارسی با دوستان به گپ و گعده میپردازیم و امروز هم طبق روال همیشگیمان و طبق مشی گذشته از جناب آقای دکتر رحیمی دعوت کردهایم. روزهای دوشنبه خدمت ایشان هستیم و ایشان از پژوهشگران خوب فرهنگستان زبان و ادب فارسی هستند. صبح شما به خیر. خوش آمدید.
دکتر رحیمی: صبح شما هم به خیر. سلام عرض میکنم خدمت شما و همۀ مردم ایران.
مجری: برویم سراغ نیما و اشعار نیما و شعر نیما و سبک نیمایی و اینکه ببینیم شما برای ما چه آوردهاید و چه میخواهید بگویید و چه گفتنیهایی دارید از اشعار بسیار زیبای نیما.
دکتر رحیمی: خدمتتان عرض کنم که همان طور که شما فرمودید، صد و بیست سال از تولد مردی میگذرد که یکی از تأثیرگذارترین و دورانسازترین شاعران تاریخ ادب فارسی بوده و تحولی را در شعر فارسی ایجاد کرده است که در دورۀ هزارساله جزو بزرگترین تحولات بوده است. تحولی که نیما در شعر ایجاد کرد در دو بخش قابل بحث است. یکی همانی که شما اشاره فرمودید؛ تحولی که در قالب شعر، در شکل و صورت ظاهر شعر فارسی ایجاد کرد. قالبی را به وجود آورد که به قالب نیمایی معروف شد. اشارۀ خوبی کردید که به نام نیما این قالب شکل گرفت. نیما این بخت و توفیق را داشت که در طول هزار سال شعر فارسی تنها شاعری است که یک قالب شعری به اسمش رقم خورده است. و شاعران بزرگ زیادی ما داریم که این بخت و اقبال را نداشتند. دربارۀ ویژگیهایی مانند کوتاه و بلند کردن مصراعها، بحثها فنی است و من خیلی وارد نمیشوم؛ اما در بخش دوم، تحول بزرگتری که نیما ایجاد کرد تحولی بود که در نگاه شاعر، در زبان شاعر و در محتوا ایجاد شد. سنت شعر فارسی چیزهایی را غیر از آن قالب، سنتهای ادبی هم به شعر تحمیل کرده بود. شاعران بزرگی مثل سعدی، حافظ، فضایی در شعرشان بود، توصیفاتی بود که شاعران دورههای بعد نمیتوانستند از آن فضا خارج شوند. غیر از مفهوم، نوع پرداختن به موضوع، نوع بیانشان، زبانشان، حتی وقتی میخواهند یک کوه را توصیف کنند، دریا را توصیف کنند، توصیفاتشان، توصیف از حالات خودشان، در تمام اینها در دایرۀ تقلید و تکرار شاعران پیشین بودهاند. بهنوعی میشود گفت از دریچۀ چشم شاعران گذشته دنیا را میدیدند و با زبان آنها حرف میزدند. کار بزرگی که نیما کرد، خیلی ساده بخواهیم بگوییم این است که با زبان خودش چیزی که از دریچۀ چشم خودش میدید برای مردم عصر خودش سعی کرد بگوید. این اتفاق، اتفاق بزرگی بود. یعنی مثلاً وقتی نیما در شعر میگوید: «شباهنگام که میگیرند در شاخ تلاجن سایهها رنگ سیاهی» دقیقاً آن شاخ تلاجن، درختچهای است که در کوهپایههای مازندران میروید، را نیما خودش دیده و همانی را که میبیند توصیف میکند و به زبانی که برای مردم عصر خودش است. حتی در شعرهای اجتماعی خودش این زبان مشترک را با مردم عصر خودش دارد. «آی آدمها که بر ساحل نشسته شاد و خندانید، یک نفر در آب دارد میسپارد جان، یک نفر دارد که دست و پای دائم میزند»، به هر حال نیما چون در شمال کشور، در مازندران بوده، شاید غرق شدن افرادی را دیده، و توصیفاتی که میکند، حتی برای آن منظور اجتماعی از دیدههای خودش است؛ به سراغ سنتهای شعر فارسی نرفته است و این اتفاق در شعر خودش هم منحصر نبود. یعنی متوقف نشد در شعر خودش یا حتی شعر نو. این اتفاق بعد از نیما تمام جریانات و قالبهای شعر فارسی متأثر از شعر نیما و این ویژگی نیما شدند. حتی در غزل، قطعه، دوبیتی، رباعی هم این تحول را ایجاد کردند. چند دهه بعد از نیما غزل نو داریم. غزل نو که شاعر قالب غزل را دارد، اما زبان با این نگاه و با چشم خودش است. یکی از شاعران بزرگ غزل نو استاد محمدعلی بهمنی، در توصیفی که از شعر خودش دارد میگوید: «جسمم غزل است اما روحم همه نیمایی است». یعنی آن زبان را. همین شاعر، یعنی استاد محمدعلی بهمنی در این مثال که تأثیرپذیری از دنیای نیما را عرض میکنیم، در شعری میگوید: «با پای دل قدم زدن آن هم کنار تو، باشد که خستگی بشود شرمسار تو» در بیتی خودش را به یک کوپۀ قطار تشبیه میکند که تنها مانده و میخواهد از شهر برود. میگوید:
آن کوپۀ تهی منم آری که ماندهام
خالیتر از همیشه و در انتظار تو
این سوت آخر است و غریبانه میرود
تنهاترین مسافر تو از دیار تو
قبل از نیما کمتر شاعری بود که بتواند این مضامین را به این زبان در شعر بیاورد. تلاشهایی قبل از نیما شد در شعر سبک هندی که زندگی و عصر خودشان را بیاورند؛ اما متوقف شد. یا در شعر دورۀ مشروطه که تحولاتی ایجاد شده بود. اما نتوانست به آن شکلی که نیما به آن سامان داد سامان بدهد.
مجری: کتابی اخیراً از نیمایوشیج تحت عنوان «صد سال دگر» فکر میکنم منتشر شد که گفتهاند اشعاری است از نیما که تا به حال منتشر نشده است. کتاب را خواندهاید؟ نظرتان چه بود؟
دکتر رحیمی: بله تا حدودی خواندهام. اتفاق مهمی که در اینجاست، جدای از شعرها این است که به هر حال نیما شاعر دورانساز ماست. اینکه چگونه نیما، نیما شده است و شعر نو این تحول را پیدا کرده است خیلی اهمیت دارد. دستنوشتههای نیما چند سال پیش از طرف فرزند ایشان در اختیار فرهنگستان زبان فارسی قرار گرفت. ناشر کتاب، فرهنگستان زبان و ادب فارسی بود. بعد آمدند این اسناد را از شعرهای منتشر نشدۀ نیما، داستانها، نمایشنامهها، نامهها و هر چه بود بررسی کردند، طبقهبندی کردند، بخشی از آن شعرها تقریباً بعد از شصت سال از درگذشت نیما در این کتابِ «صد سال دگر» به همت آقای دکتر اولیایی مقدم و آقای دکتر رضوانی چاپ شد. بخشهای دیگری هم انشاءالله در آینده چاپ خواهد شد.