ضربالمثلها - ۲
زمان پخش: ۲۹ آبان ۹۶
مهمان برنامه: دکتر حسینعلی رحیمی
لینک دانلود فایل صوتی برنامه با فرمت ogg یازده دقیقه، سه مگابایت
لینک دانلود ویدئوی برنامه (۱۱ دقیقه، ۵۸ مگابایت)
قبلاً راجع به اصطلاحِ «ماستمالی کردن» این قصه رو شنیده بودم؛ ولی نمیدونستم و جایی هم گفته نشده بود ریشهش این نیست و پیش از این هم کاربرد داشته. برنامۀ مفیدی بود برام. ضمن اینکه این یکنفس صحبت کردن و نیمهتمام نذاشتن کلام و مدیریت زمان دکتر رحیمی رو دوست دارم.
* * *
مجری: آقای دکتر رحیمی، عضو گروه فرهنگنویسی فرهنگستان زبان و ادب فارسی مهمان ما هستند در بخش فرهنگستان، که در خصوص این اصطلاحات رایج که در واقع از همنشینی چند کلمه ایجاد شده، میخواهیم با ایشان صحبت کنیم، ببینیم ریشههایشان از کجاست، از کجا آمدهاند و اساساً چگونه اینها ایجاد شدهاند؟ سلام. صبح به خیر.
دکتر رحیمی: سلام. صبح شما هم به خیر. و صبح به خیر عرض میکنم خدمت بینندگان محترم برنامۀ خوب «صبح به خیر ایران». اینکه اینها از کجا آمدهاند، هر کدام از اینها یک داستانی میتواند داشته باشد. مثل ضربالمثلها هر کدام از اینها یک داستانی دارند، یک ریشهای دارند، بعضیها از کنایات زبان گرفته میشوند و تمام صحبتهایی که ما در مورد پیدایش ضربالمثلها کردیم، دربارۀ این اصطلاحات هم میتواند وجود داشته باشند. اصطلاحات بهخاطر بعضی ویژگیهای مشترک که با ضربالمثلها دارند، کسانی که فرهنگهایی نوشتهاند که مثلها را گردآوری کردهاند، خیلیهایشان این اصطلاحات را هم در مثلها جمع کردهاند و در کنار آنها آوردهاند. یکی از ویژگیهای مشترک این است که ما دربارۀ مثلها خدمتتان عرض کردیم که بعضی مثلها داستانی دارند، یا داستانی برایشان ساختهاند که چگونگی پیدایش یا کاربرد این مثل را نشان میدهد. دربارۀ اصطلاحات هم همین داستان را داریم. ما امروز یک اصطلاحی را انتخاب کردیم که دربارهاش گفتوگو کنیم، داستانش را بگوییم و دربارۀ داستانش قدری باهم صحبت کنیم. اصطلاحِ «ماستمالی کردن»، معنی رایجش در زبان فارسی این است که کاری را بهصورت سطحی و ظاهری انجام دادن یا عیب و ایرادی را که دارد رفع کردن و پوشاندن، طوری که به چشم نیاید؛ میگوید این کار را ماستمالی کرد و این مسأله را پوشش داد. داستانی که برای این اصطلاح در کتابها ذکر کردهاند، در خیلی از کتابهایی که داستانهای مثلها را آوردهاند، داستان این اصطلاح را هم آوردهاند. جستوجوهایی که داشتیم، همۀ این داستانها ظاهراً برمیگردد به یک فرد، به نام محمد مسعود که ایشان روزنامهنگار و داستاننویس بودند. این اسم را در خاطر داشته باشید. ایشان ذکر میکنند که در سال ۱۳۱۷ (این تاریخ هم برای ما مهم است)، در اواخر دورۀ رضاشاه که میخواست برای پسر خودش که ولیعهد بود و بعداً شاه شد عروسی بگیرد، خانوادۀ عروس را که از خاندان مصر بودند، قرار شد با خط آهن از جنوب به سمت تهران بیاورند. در مسیر از شهرهایی میگذشتند. دستور دادند که تمام خانههای مسیر با گچ، سفید شود که اینها که میآیند تصویر خوبی ببینند. قصهای که نویسنده بیان میکند این است که در یکی از روستاها که گچ نبوده یا کافی نبوده، بخشدار دستور میدهد و پولی از کدخدا میگیرند و ماست و کشک را باهم آمیخته میکنند و به دیوار میمالند. نویسنده میگوید از آن زمان، یعنی از سال ۱۳۱۷ این اصطلاح در زبان فارسی رایج شده است. ما اینجا دو تا بحث داریم. خود این داستان که چقدر میتواند واقعی باشد یک بحث است، بحث دوم آن حرفی است که ایشان میزند؛ که از این تاریخ این اصطلاح رایج شده است. یعنی ما باید انتظار داشته باشیم که قبل از ۱۳۱۷ این اصطلاح را در در زبان فارسی نداشته باشیم. دربارۀ اینکه این اصطلاح واقعی است یا نه، سن ما نمیرسد که در موردش قضاوت کنیم. اما در دربارۀ اینکه قبل از این تاریخ این اصطلاح وجود داشته، یکی از راههایی که ما بفهمیم رجوع کردن به فرهنگهای تاریخی است؛ فرهنگ لغتهای تاریخی. ما همهمان کموبیش از فرهنگ لغت استفاده کردهایم. مثلاً فرهنگ لغت معین، دهخدا، عمید، سخن. باز میکنیم و یک لغتی را نگاه میکنیم. میبینیم این لغت یا اصطلاح معنایی دارد؛ معنی یک، دو، سه. اما دربارۀ سرنوشت تاریخی لغت هیچ اطلاعی به ما نمیدهد. فرهنگ تاریخی یا فرهنگ لغت تاریخی، فرهنگ لغتی است که میآید اطلاعاتی دربارۀ سرنوشت تاریخی این لغت یا اصطلاح به ما میدهد. که این از چه زمانی در زبان رایج شده، اگر تغییر معنا پیدا کرده معنیاش در هر دورهای چه بوده است. ما در زبان فارسی تا به امروز متأسفانه فرهنگ لغتی نداریم که سرنوشت یک لغت را تا به امروز به ما نشان بدهد. در گروه فرهنگنویسی زبان و ادب فارسی، فرهنگی در حال تدوین است به نام فرهنگ جامع که یکی از رویکردهایش این است که برای اولین بار در زبان فارسی آن خط تاریخی یا سرنوشت تاریخی لغت یا اصطلاح را نشان بدهد.
مجری: شما خط تاریخیاش را کجا میآورید؟
دکتر رحیمی: ما منابعی را گردآوری میکنیم. گفتم «یکی از راهها» برای این کار این است. بعضی از زبانها آمدهاند بانک زبان برای خودشان درست کردهاند. ما در زبان فارسی هنوز بانک زبان جامع نداریم که حداقل تمام آثار چاپ شدهشان را میریزند در یک نرمافزاری یا رایانهای که قابل جستوجو باشد، که امروزه رایانه هم کمک میکند. حتی قبلاً بهصورت دستی هم این کار انجام شده است. ما منابعی را گردآوری میکنیم و از توی آنها استخراج میکنیم. این فرهنگی که خدمت شما عرض کردم هنوز در حرف «الف» است؛ ما به «میم» نرسیدهایم. اما از منابعی که برای فرهنگ استفاده میشود، که من برای همین بحث امروزمان جستوجو کردم، اصطلاح «ماستمالی» ببینیم قبل از ۱۳۱۷ رایج بوده یا نه. منابع ما نشان میدهد که دست کم از دورۀ ناصرالدین شاه، از آن موقع ما کتاب داریم که این اصطلاح آمده است. در خاطرات اعتمادالسلطنه که در کتابهای درسی هم اشارهای به این کتاب شده است، چندین بار این اصطلاح به همین معنی امروزی بهکار رفته است. بعد از ایشان هم در همان عصر تا اواخر دورۀ قاجار در اشعار ادیب پیشاوری، میرزادۀ عشقی و اینها هست. و نکتۀ جالب این است که خود آقای محمد مسعود که این داستان را گفته است، و گفته از ۱۳۱۷ شروع این کاربرد است، خودش در دو تا از داستانهایش در سال ۱۳۱۱ و ۱۳۱۲ این را بهکار برده است.
مجری: پس بالاخره «ماستمالی کردن» از کجا آمده است؟
دکتر رحیمی: تاریخچهاش فعلاً برای ما مشخص نیست. ولی این را میتوانیم بگوییم که آن داستانی که ایشان میگوید حتی اگر واقعی باشد شروع کاربرد این اصطلاح نیست. حداقل پنجاه سال قبلش ما در آثار مکتوبمان این اصطلاح را به همین معنی امروزی کاربردش را داریم.
مجری: (خطاب به بینندگان) ببینید در شهر شما، در استانی که شما زندگی میکنید، اصطلاحی هست که خاصۀ شماست، خاصۀ شهر شماست؟ (خطاب به دکتر رحیمی) ما ریشهیابی اصطلاحاتی که در شهرهای مردم هم رایج است در برخی استانها، آنها را هم میتوانیم در برنامه بگوییم؟
دکتر رحیمی: در حدی که مقدور باشد میشود. خیلی از این داستانها یا ریشههایی که برایشان ذکر میکنند، خیلیها مثل این داستان، داستان نیست؛ داستانی است که برایش ساختهاند. ولی جالب است و قابل پیگیری است.
مجری: (خطاب به بینندگان) پس اگر قابل پیگیری است، شما برای ما ارسال بفرمایید. اصطلاحاتی که ویژۀ شهر شماست، خاصۀ شهرستان شماست، خاصۀ استان شماست، برای ما بفرستید به ۳۰۰۰۰۱۵ که بتوانیم در بخش فرهنگستان ریشهیابی بکنیم ببینیم که ریشۀ اصطلاحاتی که رایج است در زبان فارسی، به کدام قصه و به کدام داستان برمیگردد.