زنگ فارسی

لینک بالا برای دوستانی هست که وبلاگ دارن و می‌خوان مطالب رو دنبال کنن.

آواچه - ۱۵ (مست بنویس، هشیار ویرایش کن)

چهارشنبه, ۹ خرداد ۱۳۹۷، ۰۵:۳۷ ق.ظ

دانلود آواچۀ شمارۀ ۱۵ «ویراستاران»: ۱ مگابایت، ۲ دقیقه

متن فایل صوتی:

«ویراستار چشم سوم نویسنده است» یعنی چه؟ 

نویسنده هنگام نوشتن داغ است. این خیلی مهم است. واقعاً این‌طور است. خود ما هم وقتی می‌نویسیم داغیم. وقتی که ویراستار متن را می‌خواند دیگر داغ نیست، تحلیل می‌کند. شما وقتی دارید فوتبال بازی می‌کنید نمی‌توانید خوب تحلیل کنید که چه کار می‌کنید. ولی بعداً که می‌آیید فیلمش را می‌گذارید، مربی تحلیل می‌کند و می‌گوید اینجا خطا کردی، این درست بود، این خوب است. چون دیگر درگیری و اضطراب بازی ندارید.

یکی از اضطراب‌های رایجی که نویسنده دارد این است که معنا گم نشود. چون سرعت ذهن از سرعت نوشتن بیشتر است. یکی از دلایل اینکه نوشتن از گفتار سخت‌تر است، این است که سرعتش کمتر است. برای همین هم این توصیه را که منصوب به همینگوی است می‌کنند (حالا خدا را شکر منصوب به کوروش و اینها نیست. منبعش را ندیدم، ولی همیشه از همینگوی نقل می‌کنند). می‌گوید: «مست بنویس، هشیار ویرایش کن».

توصیۀ من به شما این است که موقع نوشتن به ویرایش فکر نکنید. نترسید از نوشتن. بنویس، مست. اصلاً یادت نمی‌آید چه فعلی خوب است، رها کن، خالی بگذار. توالی فعل، طولانی‌شدن جمله، اصلاً فکر نکن. هرچه هست بریز بیرون. این مرحلۀ بیرون ریختن، ترست را از نوشتن از بین می‌برد. از اینکه من چه حرفی برای گفتن دارم؟ چه بنویسم؟ می‌نویسی می‌بینی اوه! باید بزنی ازش. با خودت می‌گویی بس است دیگر آقا.

همۀ سخنران‌های دنیا از این ترس دارند که می‌روند بالا برای سخنرانی، حرفشان در پنج دقیقه تمام شود و چیزی نداشته باشند بگویند. اما نامه می‌دهند، کاغذ می‌دهند، بلندگو را قطع می‌کنند، بعد می‌کشند با کتک می‌آورند پایین که بابا بیا پایین بس است. اگر از کم‌بودن حرفتان می‌ترسید مست بنویسید که یکی بیاید جمعتان کند که بس است! کاغذ تمام شد، صفحه‌کلید سوخت. بعد هشیار ویرایش کن. بگو حالا می‌خواهم متنم را ویرایش کنم. خب این جمله را جابه‌جا می‌کنم، این را حذف می‌کنم. البته در ویرایش حذف نمی‌کنیم. اگر متن، متن خودت است اجازه داری هر بلایی می‌خواهی سرش بیاوری.

پس ما ویراستاران چشم سومیم. چیزی که نویسنده ندیده ما می‌بینیم.

+ «ویراستاران»

۹۷/۰۳/۰۹

نظرات  (۹)

پس این‌طور.
اما من خلاف این را همیشه انجام می‌دادم.
پس اول هرچه بود را بنویسیم و بعد ویرایش کنیم.
فقط یک سوال، نوشتن به زبان محاوره  یا کتابی؟ بسیاری از وبلاگ ها نوشته‌هاشان با محاوره روان‌تر و زیباتر است.همیشه بین این دو گیر می‌کنم.
پاسخ:
هر جور که خودتون راحتید. من با محاوره راحت‌ترم، ولی پیش اومده که کتابی هم نوشتم 
۰۹ خرداد ۹۷ ، ۰۹:۵۸ منتظر اتفاقات خوب (حورا)
آره واقعا! یعنی اگه بخواهیم حین نوشتن حواسمون به ویرایش باشه، یک سری حرف هایی که می خواستیم بنویسیم از قلم میفته!
پاسخ:
آره منم موافقم :)
بله کاملا درسته، حتی موقع شعر گفتن هم این نکته صادقه. به طور کلی وقتی پای الهام و آفرینش یک اثر در میان باشه، باید بدون توجه به مقررات و قواعد، در اینجا قواعد درست نویسی مطلب رو از ذهنت به روی کاغذ منتقل کنی و بعد سر فرصت بنشینی و اصلاحش کنی. به قول مولانای بزرگ:

« قافیه اندیشم و دلدار من                   گویدم مندیش جز دیدار من! »
پاسخ:
ولی دیگه بعد نوشتن ویرایش و سر و سامون دادن به متن یادمون نره
تیتر را بسی دوست داشتم!
پاسخ:
منم. بسی هوشمندانه انتخاب کردن تیترو
عنوان مطلب منو به یاد شعر زیبای پروین اعتصامی انداخت: (مست و هُشیار) !
پاسخ:
محتسب مستی به ره دید و گریبانش گرفت...
خدا رحمت کنه ارنست را!
پاسخ:
کلی فکر کردم‌ تا مفهوم کامنتتو درک کردم :دی
بله بله، عنوان پست از ارنست همینگوی می‌باشد
می‌بخشید دیگه. شاگرد تنبل کلاس هستم. نامفهوم می‌نویسم!
پاسخ:
نه اتفاقا شما از اون استادایی که یه جمله میگن و مریدان تا سالها تو کف همون یه جمله می‌مونن :))
مفتکی هم ویرایش می کنین؟ :)
پاسخ:
نه :) غیرمفتکی هم ویرایش نمی‌کنیم در حال حاضر
مشابه جوشش و کوشش شاعرا
پاسخ:
دقیقاً :)

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">