زنگ فارسی

لینک بالا برای دوستانی هست که وبلاگ دارن و می‌خوان مطالب رو دنبال کنن.

زبان‌شناسی - ۷

دوشنبه, ۱۰ ارديبهشت ۱۳۹۷، ۰۶:۵۷ ق.ظ

زمان پخش: ۲۵ بهمن ۹۶

مهمان برنامه: دکتر محمدرضا رضوی

لینک دانلود فایل صوتی برنامه با فرمت ogg ده دقیقه، سه مگابایت

لینک دانلود ویدئوی برنامه (۱۰ دقیقه، ۱۹ مگابایت)

لینک دانلود از کانال تلگرام



این برنامه راجع به واژگان ذهنی و ارتباط واژه‌ها با همدیگه است. اینکه وقتی یه کلمه‌ای رو می‌شنویم یاد کدوم کلمات دیگه می‌افتیم. در ابتدای برنامه هم به سؤال مجری راجع به قرض‌گیری زبان‌ها و رد و بدل شدن کلمات بین زبان‌ها پاسخ داده شد. و از اونجایی که دکتر خیلی تأکید دارن مباحث حتماً نتیجه‌گیری داشته باشن، به مجری گفته بودن وقتی وقت برنامه داره تموم میشه یادآوری کنن و برنامه یهو تموم نشه. و این برنامه علی‌رغم اینکه زمان برنامه کوتاه بود و ناقص موند، ولی نتیجه‌گیری داشت. این شعرها و ابیاتی هم که مجری آخر برنامه‌ها می‌خونه خیلی خوبن. چون ربطی به موضوع برنامه ندارن من نمی‌نویسمشون؛ ولی از بیتی که آخر این بخش خوند نمی‌تونم بگذرم:
گفتی ز سرت فکر مرا بیرون کن،
جانا، سرم از فکر تو خالیست، دلم را چه کنم؟

* * *

مجری: چند وقتی است من مدام با این سؤال کلنجار می‌روم که بالاخره زبان ما مهمان‌نواز است یا نه؟ چرا این را می‌پرسم؟ چون شما و همکارانتان گفتید که اگر قرار باشد کلمه‌ای از زبان دیگری وارد زبان فارسی شود، با خانواده‌اش نباید بیاید. این از این. از طرف دیگر گفتید که خیلی از زبان‌ها ممکن است زبان‌های مهمان‌نوازی باشند و اجازه بدهند که کلمه‌هایی از زبان‌های دیگر بیایند و جا خوش کنند و زندگی کنند. سؤال اینجاست که آیا زبان فارسی زبان مهمان‌نوازی هست یا خیر؟

دکتر رضوی: ما این را از دید زبان‌شناسی این طور مطرح می‌کنیم که زبان‌ها قرض‌گیری یا وام‌گیری می‌کنند یا نه؟ که به‌طور مشترک می‌شود گفت به‌طور همگانی و جهانی همۀ زبا‌ن‌ها به هم واژه‌ها را قرض می‌دهند. یعنی کلماتشان را باهم رد و بدل می‌کنند. این مختص زبان فارسی یا انگلیسی یا ترکی نیست. مختص یک زبان نیست و یک ویژگی عام است. پس از این جهت مهمان‌پذیر هستند. اگر بخواهیم اشاره‌ای بکنیم به واژه‌هایی که رد و بدل شده، مثلاً همین کلمۀ «اوکی» و «برند» انگلیسی یا کلمۀ ترکی «یوگورت» به‌معنای ماست که به انگلیسی رفته است. یا اینکه کلماتی از فارسی به انگلیسی رفته است؛ مثلاً کلمۀ «یاسمن» که در زبان انگلیسی «جاسمین» گفته می‌شود. همچنین «زعفران» و «بلبل» که در انگلیسی کمابیش با همین تلفظ به‌کار می‌روند. یا از زبان فرانسه واژه‌هایی در زبان فارسی داریم؛ مثل کلمۀ «آباژور» و نان «باگت». انگلیسی هم از فرانسه قرض گرفته است. به‌دلیل نزدیکی و ارتباط فرهنگی و دینی بیشترین واژه‌هایی که ما قرض گرفته‌ایم از زبان عربی است. زبان‌ها ساخت جملاتشان را خیلی دیر تغییر می‌دهند. از این بابت شاید بگوییم مهمان‌پذیر و مهمان‌دوست نیستند. این بحث را من می‌خواهم با بحثی که در مورد واژه‌ها و واژگان ذهنی ادامه دهم. ما مجموعه واژه‌ها در ذهنمان داریم که به‌طور تخصصی به آن‌ها واژگان ذهنی می‌گویند. ثابت شده است که این واژه‌ها باهم ارتباط و اتصالاتی در مغز ما دارند. این طور نیست که در ذهنمان به هم ریخته باشند و جدا از هم افتاده باشند. آزمایش‌ها و آزمون‌های روان‌شناسی زبان که حوزه‌ای است که به بررسی جایگاه زبان از دید روان و مغز انسان می‌پردازد، نشان داده است که این واژه‌ها ارتباط دارند. آزمایش‌ها مثلاً از این قبیل‌اند که روی صفحۀ نمایشگر رایانه کلمه‌ای را نشان می‌دهند و از آزمون شونده می‌خواهند کلمه‌ای که سریع‌تر به ذهنش می‌رسد را بگوید. به این آزمون پرایمینگ یا آماده‌سازی می‌گویند. دیده‌اند که تعدادی از واژه‌ها خیلی سریع‌تر به ذهن می‌رسند. مثلاً به یک آزمون شونده بگویند «روز»، ممکن است بگوید «شب». 

مجری: یعنی فرقی نمی‌کند مترادف باشد، متضاد باشد، هم‌خانواده باشد؟

دکتر رضوی: بله؛ مثل قاشق و چنگال، کارد و پنیر. این آزمون‌ها نشان دهندۀ این ارتباطات است. ما این ارتباطات را در علم زبان طبقه‌بندی می‌کنیم. یکی ارتباطات ظاهری است؛ مانند کلمات هم‌خانواده. دومی، ارتباط معنایی است و سوم، ارتباط موضوعی و دیگر، هم‌نشینی. برای ارتباط هم‌خانواده مثلاً از فعلِ «گفتن» اگر صورتش را ببینیم، این «گفت» در کلماتی مثل «گفتار»، «گفت‌وگو»، «گویش»، «گویشور» و «گفتمان» ظاهر می‌شود. اما ارتباطات معنایی می‌تواند دلیل مفهومی داشته باشد. باهم یک جا جمع می‌شوند چون هم‌معنا هستند. کلماتی که هم‌معنا هستند اتصالاتی در ذهن دارند.

مجری: هم‌معنا؟

دکتر رضوی: یعنی مترادف.

مجری: هم‌کاربرد هم می‌توانند باشند؟

دکتر رضوی: بله؛ قطعاً کلمات هم‌معنا به جای هم می‌نشینند و جایگزین‌پذیری دارند.

مجری: نه؛ منظورم واژه‌هایی است که هم‌معنا نیستند، اما در یک حیطه و دسته‌بندی ازشان استفاده می‌کنیم. مثل هواپیما و قطار و موتور و دوچرخه.

دکتر رضوی: این‌ها هم یک نوع رابطۀ معنایی است. این رابطۀ معنایی را می‌توانیم از نوع عام و خاص بگوییم. مثل اینکه من از شما بپرسم کلمات «زنبق» و «یاسمن» و «رز» و «بنفشه» چه چیزی هستند؟ مجموعۀ این‌ها مقوله‌ای می‌سازند و این مقوله، مقولۀ گل‌هاست. یا اسم «ببر»، «فیل» و «پلنگ» ما را یاد حیوانات می‌اندازند. ممکن است واژه‌ها متضاد هم باشند و در تقابل باهم به‌کار بروند. کلماتی مثل بالا، پایین، شرق، غرب، زیبا، زشت. این‌ها امکاناتی است که ما از لحاظ معنایی داریم. البته امکانات بیشتری هم هست. مثل رابطه‌ای که بین کلمات جزء و کلمات کل برقرار است. مثل کلمات کاربراتور، موتور، میل‌لنگ که ‌به یک کلی به نام اتومبیل یا خودرو ارتباط پیدا می‌کنند. اما...

مجری: اما اگر بخواهیم برویم سراغ نتیجه‌گیری، از آنجاکه شما خیلی تأکید داشتید حتماً مبحثمان نتیجه‌گیری داشته باشد، با توجه به اینکه دو دقیقه زمان داریم و شما فرمودید حتماً اشاره کنم.

دکتر رضوی: نتیجه‌ای که می‌خواهم بگیرم این است که زبان‌ها الزاماً داد و ستد دارند. وام‌گیری و قرض‌گیری جزو ذات زبان‌هاست. این قرض‌گیری‌ها با خانواده‌شان است. این خانواده‌ها در ذهن هستند و دست خویشانشان را می‌گیرند و وارد زبان می‌کنند. و نتیجۀ آخر اینکه اگر ما از یک واژه‌ای استفاده می‌کنیم یا نمی‌کنیم، ترجمه می‌کنیم یا نمی‌کنیم، یا می‌نویسم و آموزش می‌دهیم، حتماً باید بدانیم کلیت و خانوادۀ کلمه‌ای که به زبان ما مهاجرت می‌کند و به‌کار می‌بریم را در نظر بگیریم.

۹۷/۰۲/۱۰

نظرات  (۲)

این ارتباط معنایی و طبقه بندی  کردن اونا چه جایگاهی و کاربردی در زبان داره، از متن نفهمیدم.بخش قرض گیری و وام دهی بیشتر قابل درک بود.



+همه »زبان ها« به هم واژه ها رو قرض می دهند.
+اگر بخواهیم اشاره ای کنیم به واژه هایی که رد و» بدل« شده.
:(
پاسخ:
این ارتباطات معنایی، توی فرهنگ‌لغت نوشتن خیلی به درد می‌خوره. و همین طور در زمینۀ ترجمه‌های ماشینی و هوش مصنوعی. مثلاً اگه ربات بخواد سیر رو ترجمه کنه، یه نگاه به بافت می‌ندازه و می‌بینه راجع به پیاز و سبزیجاته و می‌فهمه این سیر کدوم سیره. یا اگه گرسنه توی متن باشه اون یکی معنی‌شو درک می‌کنه.
برای زبان‌آموزها هم خیلی کاربرد داره. یه کلمه رو با خانواده‌ش یاد می‌گیرن و زودتر تو حافظه‌شون ثبت میشه.

+ ممنون بابت تذکر. تصحیح کردم.
یادمه دبیرستان که بودم معلممون یه شعار داشت میگفت واژه بلی قاعده نه.
میگفتن زبانی همیشه پویاست که بتواند واژه وارد کند ولی با قواعد زبان خودش منطبق کند.
الان این مهمان نواز بودن جز مزیت های یک زبانه که زبان پویاییه یا خیر.و اصلا باید مقاومت کنیم دربرابر این ورود واژه ها به زبان یا پذیراشون باشیم؟
در زبان علوم طب که تقریبا کاملا اصطلاحات انگلیسیه واقعا گاهی ترجمه های متون علمی رو که میخونم و اصطلاحات رو هم ترجمه کردن دچار نافهمی میشه بیشتر.یعنی اصولا ما در خیلی از ترجمه ها کتاب اصلی رو هم کنارمون میذاریم تا ببینیم این اصطلاح چیه و متوجه بشیم.این ترجمه اصطلاحات خاص یک علم به زبان فارسی آیا کمک به ارتقا دامنه ی زبانی میشه یا بدتر،موجب نافهمی و گسل ارتباط علمی بین ما فارسی زبان ها و دنیای اون علم که مثلا انگلیسی هست میشه؟
نکته ی دیگه ای هم که هست،در علوم حقوقی چون عامه ی مردم باید ازشون مطلع باشن و یک جاهایی باید یک متن حقوقی رو کامل متوجه بشن تا در حقشون اجحاف نشه شاید ترجمه جایی داشته باشه،اما در علوم پزشکی به نظر میرسه که حداقل در یادگیریش نیازی نیست که عامه ی مردم در جریان باشن که بگیم ترجمه بشه که برای عامه ی مردم  قابل فهم باشه...

پاسخ:
منظور معلمتون این بوده که مثلاً اگه تلفن و رادیو رو از زبان دیگه قرض گرفتیم و آوردیم وارد زبان فارسی کردیم، قاعدۀ جمع بستنشونو دیگه وارد زبان فارسی نکنیم و با ها جمع ببندیم نه با s
دکتر حداد همیشه ورود واژه‌ها به زبانو به ورود اتباع خارجه به کشور تشبیه می‌کردن تو کلاس. می‌گفتن:
ورود واژگان خارجی به هر زبان امری اجتناب‌ناپذیر است؛ اما ورود بی‌حساب این الفاظ به آن زبان آسیب می‌زند. همه‌ی زبان‌های دنیا، با سایر زبان‌ها داد و ستد دارند و زبانی وجود ندارد که هیچ واژه‌ی دخیلی وارد آن نشده باشد؛ مگر اینکه آن زبان، زبانی منزوی در مکانی دورافتاده با تعداد اندکی گویشور باشد. لذا، مراد از واژه‌گزینی، خالص‌سازی زبان به این معنی نیست. می‌توان این موضوع را با تشبیه زبان به جامعه‌ی انسانی و تشبیه واژه‌ها به افراد آن جامعه، روشن‌تر بیان کرد. اگر داد و ستد و ورود واژه‌ها را به رفت و آمد و مهاجرت مردم یک کشور به سایر کشورها تشبیه کنیم، بدیهی است که این نقل و انتقال باید حساب و کتاب داشته باشد. نمی‌توان دروازه‌های کشور را باز کرد و ورود سیل جمعیت مهاجران به داخل کشور را بی‌هیچ محدودیتی پذیرفت. 

خب شما اگه کتاب اصلی رو فقط بخونید، بدون ترجمه و معادل‌های فارسی، منظور متن رو متوجه می‌شید؟ احتمالا تا حدودی آره و تا حدودی نه. پس معادل‌ها و ترجمه هم کمک می‌کنن به فهم متن؛ ولی چون در ابتدا نمی‌دونین کدوم معادل، برای کدوم کلمه است و جا نیفتاده هنوز، یه کم سردرگم میشین و طبیعیه.

اون علم، قرار نیست فقط تو کتاب‌های تخصصی شما بمونه. ممکنه دکتر بخواد به یه آدم پیر و بیسواد راجع به بیماریش توضیح بده، یا ممکنه تو اخبار بخوان از آب‌وهوا بگن. اگه تمام اصطلاحات جغرافیایی و هواشناسی رو به انگلیسی می‌گفتیم، عوام متوجه میشدن؟ راجع به اینم دکتر حداد می‌گفتن:
با ورود واژه‌های دخیل به زبان، تیرگی واژگانی زبان بالا رفته و خاصیت زبان که تفهیم و تفاهم و ارتباط بین افراد جامعه است از بین خواهد رفت. و اگر قرار باشد زبان علمی، انگلیسی باشد، این به آن معناست که در کوچه و بازار، هنگام خرید و نزاع و درگیری و برخوردهای معمولی به زبان فارسی صحبت کنیم و در امور علمی و پیشرفته به زبان انگلیسی. و چه تحقیر و توهینی بالاتر از این؟ نکته‌ی دیگر این است که نمی‌توان مرز دقیقی بین زبان علمی و زبان روزمره قائل شد. به عنوان مثال در مکالمات بین بیمار و پزشک، خلبان و مسافر و اخبار علمی و هواشناسی نمی‌توان مرز دقیقی بین زبان متخصص و غیرمتخصص قائل شد.

فرهنگستان برای تمام حوزه‌های علم اولویت‌ها رو رعایت می‌کنه. واژه‌های تخصصی و خیلی تخصصی اولویت آخر واژه‌گزینی هستن. گاهی اصن نیازی نمی‌بینن براشون معادل بسازن. چون تعداد کاربرانش چند تا جراح و دکتر بیشتر نیستن. اون دسته از واژه‌های علمی که وارد زبان عمومی شده‌اند و عامه‌ی مردم با آن سروکار دارند در اولویت هستند. مثال: آندوسکوپی، رادیولوژی، الکتروانسفالوگرافی (نوار مغزی). برای اینا باید حتما معادل ساخته بشه.

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">