واژهشناسی - ۲۰
زمان پخش: ۲۳ تیر ۹۷
مهمان برنامه: دکتر علی شیوا
لینک دانلود فایل صوتی برنامه با فرمت ogg، چهارده دقیقه، پنج مگابایت
لینک دانلود ویدئوی برنامه از کانال تلگرام - ۳۱ مگابایت
دکتر شیوا: در سه هفتۀ گذشته موضوع سخن ما دربارۀ واژهشناسی نام پرندگان بود. اما ما بیشتر به پرندگانی پرداختیم که نامشان از صدای طبیعیشان ساخته شده بود. برای نمونه کلاغ از کاغکاغ، جوجه از جیکجیک، لکلک از صدای به هم خوردن منقارش، کوکو، چلچله، چکاوک، بدبده، باقرقره. اینها را گفتیم و اصطلاح نامآوا را به میان آوردیم. بایسته است که همین جا یادی کنیم از عضو فقید فرهنگستان، دکتر مصطفی مقربی که ایشان نخستین بار واژۀ نامآوا را در زبان فارسی وضع کردند و بهکار گرفتند. امروز میخواهیم نامآواها را فراتر از نام پرندگان در حوزۀ زبان بهصورت عمومی بررسی کنیم. یکی از شیوههای نامگذاری انسان بر روی پدیدههای پیرامونی تقلید از صدای طبیعی بوده که به آن نامآوا گفتیم. برای نمونه در صدای جانوران ما نامآوای جیکجیک برای صدای گنجشک داریم، قدقد برای صدای مرغ داریم، میومیو برای گربه داریم، قوقولیقوقو برای خروس، بغبغو برای کبوتر. اینها نامآوا هستند اما نامآوا محدود به تقلید از صدای جانوران در زبان نمیشود. همچنان که هفتۀ گذشته هم اشاره کردیم اغلب این نامآواها تکراریاند چون که در طبیعت هم صدایشان مرتب تکرار میشود. یعنی وقتی جیکجیک گنجشک پیوسته است، در زبان هم که میخواهد بازنمایی شود، بهصورت یک واژۀ دوبخشی یا تکراری این بازنمایی اتفاق میافتد.
از صدای جانوران بیاییم به عموم واژههای زبان. ببینیم که نامآواها در کجا حضور دارند. برای نمونه صدای جوشیدن آب را در نظر بگیرید. در زبان با نامآوای «غلغل» آب یا مثلاً سماور تعبیر میشود. صدای نجوا یا در گوشی صحبت کردن بهصورت «پچپچ»، صدای غذا خوردن با نامآوای «ملچمولوچ»، صدای راه رفتن در زمینی که کمی آب در آن هست با «چلپچلپ»، صدای برخورد پیوسته و مدام دو شی سخت به هم با «تلقتلق» یا «تلقتلوق»، صدای تخمه شکستن با «چیلیکچیلیک»، صدای کشیده شدن چیز سنگین بر زمین با «خرّوخر» و صداهای گوناگون زبانی را ما این گونه با نامآوا بیان میکنیم.
مجری: همیشه این تکرار وجود دارد یا بعضی وقتها واژهها باهم فرق دارند؟
دکتر شیوا: اول این را یادآوری کنیم که وقتی میگوییم چیلیکچیلیک صدای تخمه شکستن است، ما داریم صدای طبیعی را در قالب زبان میریزیم. زبان هم محدودیت آوایی دارد هم محدودیت ساختاری. بنابراین طبیعی است که یک مقداری از صدای طبیعی فاصله بگیرد. به همین دلیل بهویژه وقتی واژههای نامآوا تکبخشی هستند، برای عموم مردم شناسایی آنها بهسادگی امکانپذیر نیست. برای نمونه واژۀ «بوق» را در نظر بگیرید. بوق نامآواست. یعنی صدای طبیعی که ما بهعنوان بوق را میشنویم در زبان بازسازی میکنیم و همان را میگوییم. بچهها هم که با ماشینهای اسباببازیشان بازی میکنند ممکن است همین «بیب» یا «بوق» را بهکار ببرند. یا واژۀ دیگر، «زنگ». صدای زنگ چیزی جز زینگ نمیتواند باشد. در زبان بهصورت زنگ درآمده و یک نامآوای زبان فارسی بهحساب میآید. یا «فوت»؛ چیزی نیست جز صدایی که به واژه تبدیل شده و در قالب نامآوا ریخته شده. اگر در واژهها درنگ و تأمل کنیم و در ذهنمان ارتباط واژه را با صدای طبیعی مقایسه کنیم، پی به نامآوا بودن برخی از آنها خواهیم برد. مثلاً من چند واژه میگویم بینندگان توجه کنند. یکی از اینها مثلاً «جرقه» است. جرقه صدای خود این واژه را تداعی میکند. «ترقه»، «فشفشه»، «فرفره»، «جغجغه»، «قهقهه». در زبان فارسی صدای بلندِ خندیدن را بهصورت قهقه یا قاهقاه داریم. اما اگر این صدا هم شدید باشد هم مفصل و طولانی باشد، آن را با واژۀ «قشقش» تعبیر میکنیم. حالا اگر صدای خفیفتری از قهقه داشته باشد با «هرهر» و «کِرکِر» صدای خنده را میرسانیم. واژۀ دیگر، تکبخشی است: «عطسه». دقیقاً صداست که در زبان بازنمایی میشود. «سکسکه»، «خروپف». در اصطلاحات زبان فارسی دندانقروچه داریم. یعنی ساییدن و فشردن دندانها به هم. این «قروچ» صدای کشیده شدن دندانهاست که در نامآوا تجلی پیدا کرده است.
مجری: من تصور میکنم جاهایی که روایتی از یک زندگی را بیان میکند، معمولاً از این واژهها بیشتر استفاده میشود.
دکتر شیوا: بله؛ بهویژه در داستانها بسیار بهکار میرود. چون این یک نوع ملموس شدن را در زبان به دنبال دارد. کاربرد نامآواهاست. وقتی میگویید «در صدایی کرد و باز شد»، این را مقایسه کنید با «در قژّی کرد و باز شد». کدام یک ملموستر است؟ بیگمان دومی برای شنونده آشناتر است و راحتتر میتواند این ویژگی را تداعی کند. به همین دلیل است که برای کودکان معمولاً از نامآوا استفاده میکنیم. بهفرض پدر و مادر برای نوزاد برای اینکه او را از خطر آتش یا هر شی آسیبزا دور کنند میگویند «جیز». این جیز در حقیقت نامآوای سوختن است و برای کودک، خطر را تداعی و بازسازی میکند.
مجری: این منحصر به زبان ماست یا در زبانهای دیگر در دنیا هم هست؟
دکتر شیوا: این اصطلاحاً ویژگی زبانشناسی عمومی است. یعنی در همۀ زبانها نامآوا یافت میشود. بحث کودک را با این نکته به پایان برسانم که مثلاً کودکان برای نامیدن گوسفند از واژۀ «بَبَیی» استفاده میکنند. ببیی نامآواست و صدای آن است و بدون واسطه گوسفند را در ذهن کودک تداعی میکند. سگ را میگویند «هاپو»، یا گربه را «پیشی». این باعث میشود که سریع و بهچابکی این مفهوم انتقال پیدا کند. در زبان فارسی «رعد» و «تندر» داریم. «آسمانغرمبه» هم داریم. آسمان غرمبه بهچالاکی میتواند این مفهوم را برساند. اما اینکه فرمودید در زبانهای دیگر وضعیتهای نامآواها چگونه است، برای نمونه ورزش را مثال بزنیم. ورزش «پینگپنگ» را شما در نظر بگیرید. صدای برخورد توپ به دو سوی تور بر روی میز تنیس روی میز این آوا را پدید میآورد و سبب میشود که انگلیسیزبانان چنین نامی را برای این ورزش بگذارند. یا «کلیک» در اصطلاح رایانهای، دقیقاً نامآواست. «درام»، بهمعنای طبل در انگلیسی چیزی جز صدای طبل نیست. یا مثلاً همین کلاغ که در زبان فارسی نامآواست در انگلیسی «کلاو» است. یعنی صدای کلاغ در زبان انگلیسی به این شکل نامآوا شده است. یا «بمب» را در نظر بگیرید. «بمبا» در ایتالیایی واژهایست که نامآوا بهشمار میرود. به فرانسوی و انگلیسی و فارسی رفته و ما همه از این واژه در زبان خودمان بهعنوان نامآوا بهره میگیریم.
نمونههای زیادی میشود آورد. مثلاً ما در زبان فارسی «قیچی» داریم که اصل مغولی دارد و صدای قیچ و قطع کردن است که بهصورت واژه درآمده است. ما مصدرهایی مثل گفتن و نوشتن و خندیدن در زبان فارسی داریم که مصدرهای عادیاند. اما جالب است از نامآوا مصدر هم میسازیم. مثلاً فروافتادن قطرههای آب بر زمین، چکچک کردن است. چکه از آن ساخته شده و مصدر «چکیدن» را درست کردهایم. یا از تپتپ، صدای تپش، مصدر «تپیدن» را درست کردهایم، مصدر «غریدن»، واژۀ غرش را پدید آورده، «افشاندن» صدایی است که بهصورت یک واژه تجلی پیدا کرده است. نمونههای زیادی هست. مثلاً از میان مصدرها، «خراشیدن» را در نظر بگیرید. خراشیدن دقیقاً چنین صدایی است که در قالب مصدر طرحریزی شده است. یا مصدر «ترکیدن»، صداست، همچنین «کوبیدن». واژههای دیگر را هم میشود مثال زد. «خروپف»، «رنده»، «ارّه»، «سرفه» در فارسی و «کاف» در انگلیسی. این کتابی که اکنون در دست بنده هست فرهنگ نامآوایی فارسی نام دارد. مجموعۀ نامآواهای زبان فارسی در این حجم گردآوری شده و به چاپ رسیده است. البته حجمش کم نیست، اما در سنجش با انبوه واژههای زبان فارسی نامآواها شمارشان اندک است. به خواست خدا در هفتههای آینده نامآوا را در شعر فارسی بررسی خواهیم کرد.